💥چرا در مجموعههای مختلف سریالهای شبکه ماهواره از اسامی ائمه و خاندان مطهرهشان استفاده میشه؟
چرا نام دختری که مورد تجاوز چند مرد بیبند و بار قرار گرفته را فاطمه میگذارند؟ (سریال فاطما گل)
💥چرا نام مردی بوالهوس که با طنازیِ زنی هلندی، خانوادهاش را رها نموده و همخوابه زنی قبل از ازدواج شده و در زمان افسردگی میخوارگی میکنه را علی میگذارند ولی نام کودک معصوم را عثمان میگذارند؟ (سریال روزی روزگاری)
💥و یا نام دختر هرزه را زینب میگذارند و ...
در یک سریالی که پخش شد پلیس خوبه "عمر" و پلیس بده "حسین آقا" و "علی" نام دارند.
🔹 به راستی واقعیت چیست؟
آیا در کشور سازنده این سریالها (ترکیه) این نامها از میان هزاران نام ترکی برای شخصیتهای اصلی سریال در نظر گرفته شده،
اون هم در کشوری که سعی میکنه از جامعه اسلامی بسوی فرهنگ غربی سوق پیدا کنه.
و یا این اسامی در واحد دوبله شبکه GEM برای بازیگران در نظر گرفته شده؟
💥چرا نامهای دیگری در نظر گرفته نمیشه؟ چرا نام ائمه و یا خاندان مطهرشان در نامگذاری شخصیتهای داستان در نظر گرفته میشه؟
🔴 واقعیت چیست ؟
تاجری در روستایی، مقدار زیادی محصول کشاورزی خرید و میخواست آنها را با ماشین به انبار منتقل کند.
در راه از پسری پرسید: «تا جاده چقدر راه است؟»
پسر جواب داد: «اگر آرام بروید حدود ده دقیقه کافی است. اما اگر با سرعت بروید نیم ساعت و یا شاید بیشتر.»
تاجر از این تضاد در جواب پسر ناراحت شد و به او بد و بیراه گفت و به سرعت خودرو را به جلو راند.
اما پنجاه متر بیشتر نرفته بود که چرخ ماشین به سنگی برخورد کرد و با تکان خوردن ماشین، همه محصولها به زمین ریخت.
تاجر وقت زیادی برای جمع کردن محصول ریخته شده صرف کرد و هنگامی که خسته و کوفته به سمت خودرواش بر میگشت یاد حرفهای پسر افتاد و وقتی منظور او را فهمید بقیه راه را آرام و بااحتیاط طی کرد.
شاید گاهی باید آرام تر قدم برداریم تا به مقصد برسیم.
«برای کسی که آهسته و پیوسته راه میرود، هیچ راهی دور نیست.»
وقتی می میریم، ما را به اسم صدا نمی کنند؛
و درباره ما می گویند: جسد کجاست؟
و بعد از غسل دادن می گویند: جنازه کجاست؟
و بعد از خاک سپاری می گویند: قبر میت کجاست؟
همه لقب ها و پست هایی که در دنیا داشتیم، بعد از مرگ فراموش میشه
مدیر، مهندس، مسؤول، دکتر، بازرس...
پس فروتن و متواضع باشیم...نه مغرور و متکبر...
به چی مینازیم؟؟؟؟؟!!!!!!!
عارفی گفت: آنچه از سر گذشت؛ شد سرگذشت...
حیف بی دقت گذشت؛ اما گذشت!
تا که خواستیم یک «دو روزی» فکر کنیم...
بر در خانه نوشتند؛ درگذشت..
بایزید بسطامی و دوستش
📝 روزی مردی، بایزید بسطامی را در کوچه ای دید.
پس از احوالپرسی از بایزید پرسید:
دوست من ! ما همکلاس و هم مکتب بودیم؛ هر آنچه تو خواندی من هم خواندم ...
استادمان نیز یکی بود؛ حال تو چگونه به این مقام رسیدی؟
و من چرا مثل تو نشدم؟
بایزید گفت : تو هر چه شنیدی؛ اندوختی و من هر چه خواندم؛ عمل کردم.
✨ به عمل کار بر آید ؛ به سخندانی نیست "✨
🍁امام کاظم (ع) فرمودند:
🔷در پنهان های خود از خدا شرم کنید، همچنان که در آشکارِ خود از مردم خجالت می کشید.
📙تحف العقول، ص394
💢 سوال:
☑️ عذاب های آخرت بر جسم وارد می شود یا بر روح؟
✍️ پاسخ:
✅ سوختن در آتش و دیگر عذابهای ذکر شده در نصوص دینی واقعی است، و بر جسم و جان هر دو وارد می شود.
از آموزههای وَحْیانی بر میآید که آتش جهنم بر خلاف آتش دنیا نه تنها تن و بدن بلکه جان و تن را با هم میسوزاند.
قرآن کریم در این باره میفرماید: "تو چه میدانی حطمه چیست! آتش برافروخته الهی است! آتشی که از دلها سر میزند.
این آتش بر آنها به صورت در بسته است در ستونهای کشیده و طولانی"(۱). در تفسیرآیه آمده:
این آتش بر خلاف تمام آتشهای دنیا (که نخست پوست را میسوزاند و سپس به داخل نفوذ میکند) اوّل بر دل شراره میزند و درون را میسوزاند! نخست قلب و بعد مغز و استخوان را و سپس به خارج سرایت میکند.(۱)
بین سوزش عذاب آخرت و دنیا از چند جهت تفاوت هست:
۱ـ از آتش دنیا فقط بدن میسوزد، ولی آتش آخرت روح و دل را هم میسوزاند.
۲ـ آتش دنیا خالص نیست و تا با اکسیژن ترکیب نشود نمیسوزد، ولی آتش آخرت خالص است و جز درد چیز دیگری نیست.
۳ـ در دنیا ادراکات ضعیف است، ولی در آخرت همه چیز به کمال نهایی خود رسیده و ادراک آدمی قوی است، از همین رو سوزش فوقالعادهای احساس میکند، همان گونه که لذت از نعمتهای بهشت قابل مقایسه با دنیا نیست.
۴ـ در دنیا پس از رسیدن سوزش به استخوان، احساس سوزش کم میشود، ولی در جهنم، خداوند دوباره گوشت تازه میرویاند و از کاهش عذاب جلوگیری میکند.
پینوشتها:
۱. همزه (۱۰۴) آیه ۶ ـ ۹.
۲. تفسیر نمونه، ج ۲۷، ص ۳۱۶، نشر دارالکتب الاسلامیه، تهران، ۱۳۷۹ش.
🍀امام حسین علیه السلام:
▪️هر که خدا را آنگونه که سزاوار اوست بندگی کند، خداوند بیش از آرزوها و کفایتش به او عطا کند.
👈بحارالانوار، ج17،ص381
🔷امام کاظم علیه السلام:
🍁کسى که هر روز خود را ارزیابى نکند، از ما نیست.
📙الاختصاص، ص26
💢 سوال:
☑️ اگر شراب بد است چرا در آخرت حرام نیست؟
✍️ پاسخ:
✅ وجود تفاوت های دنیا و آخرت، نشان می دهد که این گونه مطالب "قیاس مع الفارق" است. و به دلیل همین تفاوت ها، نمی توان از مجاز بودن یک چیز در آخرت، مجاز بودن آنها در دنیا را برداشت کرد.
تفاوت ها نیز در وجوه متعددی قابل بیان است. مثلا در شراب، شرابی که در آخرت وجود دارد، اصلی ترین خاصیت شراب این دنیا را ندارد. که همان خاصیت سبب زشت بودن استفاده از شراب در دنیا است. پس شراب بهشتی، معنای عام نوشیدنی را دارد نه اینکه به معنای مست کنده باشد پس هیچ ارتباطی به شراب دنیایی ندارد:
«لا فیها غَوْلٌ وَ لا هُمْ عَنْها یُنْزَفُونَ[صافات/۴۷] شرابى که نه در آن مایه تباهى عقل است و نه از آن مست مى شوند! »
یا مثلا پرخوری در دنیا، سبب مریضی می شود. در حالی که در بهشت مریضی وجود ندارد و به همین دلیل بهشتیان می توانند انواع و اقسام غذاها را بدون هیچ محدودیتی مورد استفاده قرار دهند.
همچنین یکی از وجوه عمده تفاوت دنیا و آخرت، محدودیت های عالم مادی است که سبب ناپسند بودن رویکرد به بعضی از مسائل می شود. چرا که در عالم مادی و محدود، توجه به بعضی از مسائل ممکن است مانع شکوفایی استعدادهای خاص انسان شده و آنها را تباه کند. برای همین آنها مورد نهی قرار گرفته اند، در حالی که جزو نعمات بهشتی به شمار می آیند. چون اصولا در بهشت محدودیتی وجود ندارد. علاوه بر آنکه آنجا محل شکوفا کردن استعدادها نیست. از جمله مواردی که در این قالب می توانیم به آنها اشاره کنیم، ممنوع بودن حریر و طلا برای مردان است، در حالی که این ها، جزئی از نعمات بهشتی مردان است:
«جَنَّاتُ عَدْنٍ یَدْخُلُونَها یُحَلَّوْنَ فیها مِنْ أَساوِرَ مِنْ ذَهَبٍ وَ لُؤْلُؤاً وَ لِباسُهُمْ فیها حَریرٌ[فاطر/۳۳] (پاداش آنان( باغهاى جاویدان بهشت است که در آن وارد مى شوند در حالى که با دستبندهایى از طلا و مروارید آراسته اند، و لباسشان در آنجا حریر است.»
💢 سوال:
☑️ آیه 24 سوره طور،منظور از غلمان چه کسانی هستند؟خطاب این آیه با مومنین مرد است یا مومنین زن؟
✍️پاسخ:
✅ مقصود از «غلمان» در آیه « وَیَطُوفُ عَلَیْهِمْ غِلْمَانٌ لَّهُمْ کَأَنَّهُمْ لُؤْلُؤٌ مَّکْنُونٌ» (طور: 52/ 24) غلامانی هستند که به خدمتگزاری بهشتیان، مشغول خواهند بود.
این غلامان، هم برای مردم و هم برای زنان هستند؛
زیرا آیات در این زمینه، عموم و اطلاق دارند و در جایی، تخصیص به مردان یا زنان نخورده است.
بنابراین، هم مردان و هم زنان بهشتی، دارای خدمتگزاران مردم خواهند بود.
.
💎یه نوع آلزایمر هست که فقط مادرا دارن،
اینطوریه که شما بدترین کارو در حقشون میکنید
اما یه ساعت دیگه همه چی از یادشون میره.
دیدمان باید عوض شود
💥ما همیشه چیزی را میبینیم که دوست داریم ببینیم !
این را زمانی میفهمیم که خیلی چیزها را از دست داده ایم
🔷امام علی علیه السلام:
🍁تنها از پروردگارت بخواه، که بخشیدن و نبخشیدن به دست اوست
👈نهج البلاغه، قسمتی از نامه31
👇👇👇
💢سوال:
☑️ تولد انسان های معلول یا ناقص الخلقه چطور با عدل خدا سازگار است؟
✍️ پاسخ:
✅ جهانى که ما در آن زندگى مىی کنیم، جهان ماده است، یعنى هر چیزى در شرایط خاص و با علل و اسباب خاص خود به وجود مى آید و تدریجاً کامل مى گردد. اگر شرایط و حدود آن مراعات نشود، موجودى ناقص و بى فایده و گاه زیانبار به دست مى آید.
میوه درخت در موقعى به صورت کامل به دست مى آید که باغبان آن را به موقع آب و کود دهد و به کلیه اصول رشد توجه داشته باشد و آنها را فراهم آورد. در غیر این صورت میوه درخت به صورت کامل به دست نمى آید، زیرا جهان مادى و طبیعى این طور نیست که در هر شرایطى موجودات سالم و کامل تحویل دهد.
پس براى به دست آمدن میوه سالم و کامل، باغبان باید آن چه را در پرورش و تکامل آن لازم است، مراعات کند.
همچنین براى نوزاد سالم ضرورت دارد پدر و مادر، آن چه را در پرورش و تکامل او لازم و مفید است، بدانند و آنها را همیشه مراعات کنند.
ما هستیم که در بسیارى از موارد در اثر مراعات نکردن شرایط بهداشتی، کودکان ناسالم به وجود مى آوریم.
پس در این گونه موارد نباید آن را تقصیر دستگاه آفرینش بگذاریم، زیرا خداوند براى تکامل هر موجودى شرایط خاصى قرار داده است که اگر آنها مراعات شود، هر چیزى نیکو و مفید به وجود خواهد آمد.
به عبارت دیگر: سالم و ناقص به دنیا آمدن، علل و اسباب مادى خاص خود را دارد. هر معلول و پدیده اى از علت خاص خود صادر مى شود.
بنابر این هر نوع نقصی که در موجودات جهان وجود دارد از ناحیه موجودات است نه خداوند و به تعبیر دیگر فیض از طرف خداوند تمام است و نقص از طرف دریافت کننده فیض است.
هنگامی که علت و اسباب و شرایط به وجود آمدن نوزادی ناقص باشد، یا از نظر ژنتیکی( که بسیاری از جهات آن هنوز شناخته نشده) ، نوزاد ناقص به دنیا می آید.
جهان آفرینش شرایطى دارد که اگر کسى آنها را مراعات نکند، در نتیجه نواقصی به بار آید، تقصیر از خود او است و ربطى به عالم آفرینش ندارد.(۱)
بوعلى سینا مى گوید: خدا زردآلو را زردآلو نکرده بلکه زردآلو را ایجاد کرده است.
زردآلو از باب مثال است، منظور همه موجودات است، خدا اشیا را آفریده و آنها ذاتاً اختلاف دارند. قرآن مجید این مطلب را با یک تمثیل بیان کرده و فرموده است:
«خدا از آسمان آبى فرود آورد و هر رودخانهاى به قدر ظرفیت خودش سیلان یافت».(۲) یعنى رحمت فیض پروردگار هیچ موجود مستعدى را محروم نمى سازد و براى همه یکسان است، ولى استعداد و ظرفیت موجودات یکسان نیست. استعدادها مختلف است. هر ظرفى به قدرى که گنجایش دارد، از رحمت خدا لبریز مىگردد. پس هر موجودى، حق خود را که امکان داشته دریافت دارد، دریافت کرده است».(۳)
بنابراین نباید تصور کرد که خداوند یکى را که ممکن بود زیبا باشد، زشت قرار داد و دیگرى را که ممکن بود زشت باشد، زیبا قرار داد و با قید قرعه و یا یک اراده تبعیضآمیز هر یک از آنها را انتخاب کرد، بلکه هر جزء از اجزاى جهان تنها به همین جور که هست، امکان وجود داشته و خدا همان آفرینش را به آن داده است. اگر بخواهیم از دیدگاه علمى سخن گوییم، این گونه مىتوان گفت که هر ماده با توجه به ویژگى و شرایط خود از وجود و کمالات وجود برخوردار مىشود. تفاوت هایى که در جهان مادى و طبیعى وجود دارد، براساس تفاوت در عناصر مادى است، مثلاً کسى که از نظر زیبایى یا زشتى، شکل و وضعى خاص دارد، بر اثر تفاوت ژنتیکى و عوامل محیطى و مادى وراثت و... است که هزاران مورد شناخته شده و یا ناشناخته در طبیعت در آنها دخالت دارد و یا حتى امور غیر مادى مانند نحوه آمیزش یا مواد و غذاهایى که پدر و مادر قبل از آمیزش، یا مادر بعد از آن در دوران جنینى تغذیه مى کنند یا مانند تأثیر الکل و مواد اعتیادزا در شکل و حالت و وضع و سلامت و بهره هوشى و استعداد کودک که امروزه بدون تردید شناخته شده است.
طبق این سخن فیض الهى از ناحیه خدا تمام است و او در حق هیچ موجودى تبعیض روا نمى دارد، بلکه موجودات هستند که به فراخور شأن و جایگاه و مرتبه خود و عوامل دیگر قبول فیض مى کنند و به اندازه استحقاق، در مرتبه اى از عالم هستى جا مى دارند. در جهان خلقت آنچه که وجود دارد تبعیض نیست، بلکه تفاوت است، همان طور که ظرف یک لیترى نسبت به ظرف پنج لیترى مقدار کمترى آب در خود جاى مى دهد. آرى هر موجودى در نظام هستى به میزان ظرفیت خود دریافت فیض مى کند.
🔷امام على علیه السلام:
🍁جوینده ادب، دور اندیش تر از جوینده طلاست
👈میزان الحکمه، جلد1، صفحه99
🔷امام على(ع):
🍁در غفلت آدمى همین بس که عمر خود را در راه چیزهایى که او را نجات نمى دهد هدر کند
👈میزان الحکمه ج8ص491
✅پرسش:
آیا در کتب اهل سنت روایتی هست که حضرت زهرا همراه با فرزندانش به خانه انصار میرفتند برای یادآوری و بیعت گرفتن برای مولا علی بن ابی طالب .
🌺پاسخ:
بله .فاطمه زهرا سلام الله علیها به همراه حضرت علی علیه السلام ،امام حسن و حسین(علیهم السلام) شبانه به خانه بزرگان و رجال مدینه می رفتند و آنان را برای حمایت از امامت دعوت می کردند .
✔️در این باره عبدالله بن مسلم ، ابن قتیبه دینوری می نویسد:
علی ، فاطمه دختر رسول خدا را بر مرکبی سوار کرد و شبانه درخانه های مهاجر و انصار می گردانید و از آنان یاری می خواست .گروهی مهاجر و انصار می گفتند: ای دختر رسول خدا بیعت ما با ابوبکر تمام شد، اگر قبل از این که ابوبکر به این کار اقدام کند، شوهر و پسر عم شما علی می آمد ما از او رو برنمی گردانیدیم و با ابوبکر بیعت نمی کردیم.
🔹علی فرمود که من مشغول غسل و تدفین رسول خدا بودم؛، آیا پسندیده بود که من جنازه پیامبر را بر زمین می گذاشتم و می آمدم تا درباره به دست آوردن حکومت به نزاع بپردازم؟! فاطمه فرمود: ابوالحسن به وظیفه خود چنان که سزاوار بود عمل نمود.
👈 الامامه و السیاسه ، ص 31- 30
🔷 امام على(ع):
🍁 هر که به ریخت و پاش افتخار کند با تهیدستى خُرد و خوار مى شود.
👈 میزان الحکمه جلد1 صفحه528
🔷امام رضا علیه السلام:
🍃 هر کس نمی تواند کفاره گناهانش را بپردازد، بر محمد و ال محمد بسیار صلوات بفرستد زیرا صلوات، گناهان را کاملا از بین می برد.
👈 عیون اخبار الرضا، ج1ص294
🌸روزی هارون الرشید بهلول را خواست و او را به سمت نماینده ی تام الاختیار خود به بازار بغداد فرستاد و به او گفت:
اگر دیدی کسی به دیگری ظلم و تعدی میکند و یا کاسبی در امر خرید و فروش اجحاف میکند همان جا عدالت را اجرا کن و خطا کار را به کیفر برسان.
بهلول ناچار قبول کرد و یک دست لباس مخصوص مُحتسبان پوشید و به بازار رفت. اول پیرمرد هیزم فروشی دید که هیزمهایش را برای فروش جلویش گذاشته که ناگهان جوانی سر رسید و یک تکه از هیزمها را قاپید و بسرعت دور شد. بهلول خواست داد بزند که بگیریدش که جوان با سر به زمین افتاد و تراشه ای از چوب به بدنش فرو رفت و خون بیرون جهید, بهلول با خود گفت: حقت بود.
راه افتاد که برود بقالی دید که ماست وزن میکند و با نوک انگشت کفه ترازو را فشار میدهد تا ماست کمتری بفروشد.
بهلول خواست بگوید چه میکنی؟ که ناگهان الاغی سررسید و سر به تغار ماست بقال کرد و بقال خواست الاغ را دور کند تنه الاغ تغار ماست را برگرداند و ماست بریخت و تغار شکست.
بهلول جلوتر رفت و دکان پارچه فروشی را نگاه کرد که مرد بزاز مشغول زرع کردن پارچه بود و حین زرع کردن با انگشت نیم گز را فشار میدهد و با این کار مقداری از پارچه را به نفع خود نگه میدارد.
جلو رفت تا مچ بزاز را بگیرد و مجازاتش کند ولی با کمال تعجب دید موشی پرید داخل دخل بزاز و یک سکه به دهان گرفت بدون اینکه پارچه فروش متوجه شود به ته دکان رفت.
بهلول دیگر جلوتر نرفت و از همان دم برگشت و پیش هارون رفت و گفت:
محتسب در بازار است و احتیاجی به من و دیگری نیست....
زمین خوردن مهم نیست...
مراقب باش کسی را زمین نزنی...
با کلامی تلخ و قضاوتی بیجا....
با بی تفاوتی ونادیده گرفتنش...
دلایل اثبات ولایت فقیه به طور خلاصه به این شرح است:
أ. دلیل عقلى:
🔹 عقل حکم میکند که در رأس یک حکومت اعتقادى و آرمانى، باید شخصى قرار بگیرد که از آرمان آگاهى دارد و در شریعت اسلام، که آیین، احکام و قوانین الهى است، مصداق چنین شخصى فقیهان هستند.
ب. دلیل نقلى:
🔹براى اثبات ولایت فقیه به روایات فراوانى استناد شده است که برخى از آنها عبارتند از:
1⃣ رسول خدا(ص) فرمود: «اللهم ارحم خلفایى» (خدایا! جانشینان مرا مورد رحمت خویش قرار ده)، از آنحضرت سؤال شد: جانشینان شما چه کسانى هستند؟ رسول خدا فرمود: «الّذین یأتون من بعدى یروون حدیثى و سنّتى» (آنان که بعد از من میآیند و حدیث و سنّت مرا نقل میکنند).
2⃣ توقیع شریفى که مرحوم صدوق در کتاب «اکمال الدین» از اسحاق بن یعقوب نقل میکند که حضرت ولى عصر(عج) در پاسخ به پرسشهاى او به خط مبارکشان مرقوم فرمودند:
🌱«أمّا الحوادث الواقعة فارجعوا فیها إلى رواة حدیثنا، فإنّهم حجّتى علیکم و أنا حجّة الله علیهم»
(در رویدادهایى که اتّفاق میافتد، به راویان حدیث ما مراجعه کنید؛ زیرا آنان حجّت من بر شمایند و من حجّت خدا بر آنان هستم).
💢 سوال:
☑️ ترس از خدا به چه معناست؟
✍ پاسخ:
✅ مقوله ترس از خدا، در بین ما مقداری بد جا افتاده است. فکر می کنیم ترس از خدا مثل ترس دنیائی ست که به خاطر در امان نبودن از یک موجود خشن و بی رحم اتفاق می افتد.
در حالیکه ترس از خدا دارای معانی دیگری ست. یک معنای ترس از خدا، ترس از خشم خداوند و عذاب در دنیا و آخرت است. این نگران بودن از عصبانیت خداوند و چیزی که باعث می شود نافرمانی خدا را نکنید و ترس از جهنم و عذاب، همان ترس از خدا و قابل ستایش است.
گاهی هم انسان از این ترس دارد که نکند در جهت فرمانبری تمام توانش را به کار نبرده و ای بسا این اطاعت دست و پاشکسته مقبول درگاه حق نیفتد و پاداشی بر آن مترتب نشود یا درجه ای را که انتظار دارد برای او نسازد. چنین ترسی دلهره از رد و عدم پذیرش طاعت بوده و موجب میشود انسان در اعمالش دقت بیشتری کرده و نیّتش را هر چه بیشتر خالص کند. اگر چنین ترسی در دل نباشد و انسان به قبولی اعمالش مطمئن باشد، در جهت بهبود آنها تلاش نکرده و دچار خطا یا عجب می شود. معنای دیگر ترس از خدا، لرزش دل در برابر هیبت و عظمت خداوند است که این نوع ترس در آیات قرآن "خشیت" نامیده شده. خشیت حالت خضوع و خشوع و تسلیم در برابر حق است و هرچه درجه علم و معرفت انسان نسبت به عظمت و برزگی وجلال خداوند بیشتر شود، خود را حقیرتر و ناچیزتر دیده و به درجه خشوعش اضافه میشود. خداوند در قرآن میفرمایند: «إِنَّما یَخْشَى اللَّهَ مِنْ عِبادِهِ الْعُلَماءُ» [۱]؛ ازمیان بندگان خدا، تنها عالمان هستند که از خدا مىترسند. و نیز میفرماید: «رَضِیَ اللَّهُ عَنْهُمْ وَ رَضُوا عَنْهُ ذلِکَ لِمَنْ خَشِیَ رَبَّهُ» [۲]؛ خدا از آنان خشنود است و آنان نیز از خدا خشنود و راضى هستند. این مقام، از آن کسى است که از پروردگارش مىترسد.
در جاى دیگر مىفرماید: «وَ أَمَّا مَنْ خافَ مَقامَ رَبِّهِ وَ نَهَى النَّفْسَ عَنِ الْهَوى فَإِنَّ الْجَنَّةَ هِیَ الْمَأْوى» [۳]؛ آن کس که از مقام پروردگارش ترسیده و نفس را از هوا باز داشته، بهشت جایگاه اوست.
کسى که به این مرتبه از خوف، برسد خداوند ابهت او را در دل همه جهانیان قرار مىدهد. امام صادق علیهالسلام در این باره مى فرماید «مَنْ خافَ اللَّهَ اخافَ اللَّهُ مِنْهُ کُلَّ شَىْءٍ وَمَنْ لَمْ یَخَفِ اللَّهَ اخافَهُ اللَّهُ مِنْ کُلِّ شَىْءٍ» [۴] کسى که از خدا بترسد خداوند همه چیز را از او مىترساند و کسى که از خدا نترسد، خداوند او را از هر چیزى میترساند.
راه درست، اعتدال در خوف و رجاء است. رجاء درست انسان را وادار به پشیمانی از گناهان گذشته و توبه میکند و مقدار بیش از حد آن انسان را دچار آمال و آرزوهای بی جا کرده و از طاعت بازمیدارد. خوف هم به همین صورت است. خوف به میزان لازم انسان را از نافرمانی باز داشته و خوف بیش از حد انسان را دچار ناامیدی و یأس از درگاه خداوند میکند. امام صادق علیه السلام از پدر بزرگوارش نقل مى کند: هیچ بنده مومنی نیست مگر اینکه در قلب او دو نور است. نور خوف و نور امید. که اگر این دو نور با هم سنجیده شود، هیچ کدام بر دیگری زیادتی نکند. [۵]
علامه طباطبائی رحمه الله علیه میفرمایند:
هر کسى نمی تواند این دو شرط را در خود حفظ کند، چون باقى نگهداشتن ایمان بسیار سخت است، و بقاى آن از جهت گناهان، و مخصوصا گناهان کبیره، و باز مخصوصا تکرار و ادامه گناهان، در خطرى عظیم است، آرى ایمان آدمى دائما در لبه پرتگاه قرار دارد، چون منافیات آن دائما آن را تهدید بنابودى مىکند.
و چون چنین است، پس یک فرد مسلمان دائما ترس این را دارد، که مبادا گرانمایه ترین سرمایه نجات خود را از دست بدهد، و این امید هم دارد، که بتواند با توبه و جبران مافات آن را حفظ کند، پس چنین کسى دائما در میان خوف و رجاء قرار دارد، و خداى خود را، هم از ترس مىپرستد، و هم با امید، و در نتیجه در زندگیش هم در حالت اعتدال، میان نومیدى، که منشا خمودی ها است، و میان اطمینان به شفاعت، که کوتاهی ها و کسالت ها است، زندگى مى کند، نه بکلى نومید است، و نه بکلى مطمئن، نه گرفتار آثار سوء آن نومیدى است، و نه گرفتار آثار سوء این اطمینان. [۶]
/۳۴۲/
پی نوشت:
۱- سوره مبارکه فاطر آیه ۲۸
۲- سوره مبارکه بینه آیه ۸
۳- سوره مبارکه نازعات آیات ۴۰ و ۴۱
۴-اصول کافی ج ۳، ص ۱۱۰
۵- اصول کافی. ج۳. ص۱۱۴
۶- ترجمه تفسیر المیزان. ج۱. ص۲۸۱
✅پرسش:
واقعا اگر کسی ۳روز با کسی قهر باشد، از مسلمانی خارج شده است؟ یا عباداتش قبول نیست؟؟ حتی دلیل قهر هم مهم نیست؟
🌺پاسخ:
بیتردید قطع پیوند دوستى و دورى جستن از یکدیگر از عمده ترین زمینه هاى زایل شدن اخوت ایمانى و برادرى است و پیامبر بزرگوار اسلام از آن پرهیز داده است، چنانچه مىفرماید:
🍀«هر دو مسلمانى که از یکدیگر قهر کنند و سه روز بر آن حال بمانند و با هم آشتى نکنند از اسلام بیرون روند و میان آنها پیوند و دوستى دینى نخواهد بود.
پس هر کدام که به [اصلاح رابطه و] سخن گفتن پیشى گیرد او در روز حساب زودتر به بهشت مىرود» (1)
👈در مورد روایت فوق و دیگر روایاتی که در ان قهر کردن دو مسلمان نکوهش شده و در برخی از انها سخن از قبول نشدن اعمال نیز به میان آمده نکته ای که توجه به آن ضروری به نظر میرسد این است که در این روایات سخن از قهر کردن دو مومن است. به گونه ای که از یکدیگر اظهار برائت کنند. وسخن از ترک مراوده ودوستی ورفت وآمد نیست چون در روایات دیگر شرایط فراوانی برای انتخاب دوست ذکر شده است.
🖊 بنا بر این در موردی که انسان در ارتباط با فردی دچار مشکل میشود ویا به نوعی محذوراتی وجود دارد میتواند با او معاشرت نداشته باشد بدون اینکه با او قهر ودشمنی کند. میشود با او در حد سلام وعلیک و ادای حقوق واجب ارتباط داشت بدون اینکه با او با او رابطه رفت و آمدی بر قرارکرد از باب مثال ما با خیلی از همسایگان ویا همکاران خود رابطه دوستی ورفت وآمدی نداریم ضمن آنکه با آنها قهر هم نیستیم و رابطه در حد سلام و احوال پرسی ودیگر حقوقی که دو مسلمان بر همدیگر دارند فیما بینمان برقرار است با افرادی هم که صلاحیت همنشین بودن و دوستی را ندارند نیز میشود در حد ارتباط معمولی اکتفا کرد.
1. (کافى، ج 2، ص 345 - وسائلالشیعه، ج 8، ص 585)
💢 سوال:
☑️ منظور از تشیع انگلیسی چیست؟
✍ پاسخ:
✅ انگلیسی ها به تفرقه افکنی معروف هستند، و برای هموار کردن مسیر سلطه خود از این ابزار بسیار بهره می بردند. از همین رو برای گروهی که خود را شیعه معرفی نموده و در صدد تفرقه افکنی بین مسلمانان هستند، عبارت "تشیع انگلیسی" به کار برده شده است.
برای شناخت بهتر این فرقه ، بهتر است بجای تمرکز بر روی افراد ، به شاخصه های مهم ایشان پرداخته شود تا هم افراد همسو با این عده شناخته شوند و هم معیاری باشد که بقیه شیعیان مرزبندی خود را با این گروه حفظ کنند .
شاخصه اصلی این گروه تفرقه افکنی بین مسلمانان و برجسته سازی نقاط اختلاف مذاهب اسلامی است. مثلا ایامی که به ابتکار امام خمینی هفته وحدت نامیده شد، مورد مخالفت این گروه است و همان ایام را دهه برائت نامیده اند. از نظر این گروه جشن عمرکشان و سب و لعن بزرگان اهل سنت بسیار با اهمیت است و تلاش دارند، حتما به صورت علنی و جلب توجه کننده در این راستا اقدام کنند. مثل آنکه با لباس های غیر متعارف و یکپارچه قرمز، سوار بر الاغ به وسط شهر آمدند تا حتما کارشان انعکاس رسانه ای بیابد.
این گروه به دروغ خود را محب و سینه چاک اهل بیت (ع) و تشیع معرفی می کنند ، اما در زمانی که حرم های مطهر اهل بیت (ع) در عراق و سوریه مورد حمله و هجمه دشمنان اسلام قرار گرفت ، کوچکترین حرکتی در راستای دفاع از حریم اهل بیت (ع) از خود نشان ندادند و حتی یک نفر از طرفداران این جریان در صف مدافعان حرم قرار نگرفته اند.
از دیگر شاخصه های فاجعه بار این گروه ، ایجاد اختلاف در بین شیعه با استفاده از ابزار تکفیر و ارتداد هست . تا جایی که برخی از عالمان بزرگ شیعه که مورد احترام و تکریم همگان هستند نیز از تیغ تکفیر آنان در امان نمانده اند ! از جمله این عالمان وارسته می توان به آیت الله بهجت اشاره کرد که برخی از سران تشیع انگلیسی به مرتد و کافر بودن ایشان تصریح می کنند !
از شاخصه های دیگر این جریان ، نشان دادن چهره ای افراطی و خونریز از شیعه هست . به عنوان مثال هنگامی که مراجع بزرگ شیعه تظاهر به قمه زنی در عزاداری های سید الشهدا (ع) را نهی کرده و برخی فتوای به حرمت آن داده اند . این دسته با تاکید بر مستحب بودن آن جلسات مفصل قمه زنی و لطمه زنی به راه انداخته و تصاویر دلخراش آن را از طریق شبکه های گسترده ماهواره ای خود پوشش می دهند. این گونه تصاویر موجب وهن تشیع شده و این پیام را به بیننده القا می کند که شیعیان عده ای بی رحم و خونریز و افراطی هستند که حتی به خود و فرزندانشان رحم نکرده و جراحت بر خود وارد می کنند .
همان گونه که امام خمینی (ره) مهم ترین شاخصه اسلام آمریکایی را اسلام جدای از سیاست و صحنه زندگی مردم معرفی کردند ، تشیع انگلیسی نیز دقیقا همین مشخصه را با خود دارد . القای جدایی دین از سیاست و بی تفاوتی بر آنچه بر جهان اسلام و دنیای تشیع می گذرد ، از شاخصه های اساسی شیعیان انگلیسی است ! این عده به شدت بر این نکته در جلسات عزادادری و جشن خود تاکید دارند . این که مجالس عزاداری فقط باید بر گریه بر مظلومیت اهل بیت (ع) گذرانده شود و از طرح مباحث اجتماعی و اموری که به زندگی مردم مرتبط هست باید جلوگیری شود ، از نکات برجسته ای است که در برگزاری مراسم مذهبی این عده قابل مشاهده است .
با این شاخصه ها به راحتی می توان مصادیق این گروه را شناخت. البته وجود این شاخصه ها در طیف متنوعی از افراد مشاهده می شود .به گونه ای که بعضی از آنها که تندروی بیشتری دارند، در مقاطعی مورد مخالفت برخی دیگر از همین طیف قرار گرفته اند. اما در اصل مسیر تفرقه افکنی و نشان دادن چهره ای مشوّه از شیعه ، کاملا همنوا هستند. حال یکی با اتهامات بسیار زشت نسبت به بزرگان اهل سنت در این مسیر تلاش می کند و در انگلیس فحش هایش را بر روی بالن به معرض دید عموم می گذارد، و دیگری در دهها شبکه ماهواره ای با مرکزیت انگلیس، به ایجاد تنفر در دل اهل سنت نسبت به شیعیان اقدام می کند و ...
البته شاید گفته شود نیازی به تبارشناسی این جریان با چنین شاخصه هایی نیست و امروز مساله علنی تر از آن شده است که نیاز به بررسی چندانی وجود داشته باشد. چرا که بعضی از افراد این جریان به وساطت انگلیس از زندان آزاد شده و پناهندگی این کشور را دریافت کرده اند و به صراحت نیز دریافت کمک مالی از انگلیس را تائید کرده اند، حتی وقاحت را تا بدان جا رسانده اند که ملکه انگلیس را از سادات و با لفظ از اهل بیت هم خوانده اند.
اما خوبی توجه به شاخصه ها این است که افراد دیگر این جریان نیز شناسایی می شوند هر چند که تلاش کنند خط و ربط شان با انگلیس را مخفی کنند.
در اینجا تذکر این نکته مهم است که این شاخصه ها را برای سردسته ها به کار می بریم و افراد معمولی ممکن است صرفا فریب خورده و یا بی توجه به اصل ماجرا باشند. اما نتیجه کارشان ، رسیدن دشمنان اسلام و انگلیس خبیث به اهدافش می باشد.
💢 سوال:
☑️ از منظر دینی چرا رنج و درد خلق شده است؟
✍ پاسخ:
✅ خداوند زندگی انسان را توأم با رنج و مشقت قرار داد تا وی را تربیت کند و استعدادهایش را شکوفا نماید.
شداید و ناملایمات برای انسان جنبه سازندگی دارند. بسیاری از کمالات و رشدها است که جز در رو برو شدن با سختی ها و گرفتاری ها ، جز در نتیجه برخوردها، جز در میدان مبارزه و پنجه نرم کردن با حوادث به دست نمی آید.
سختی ها در زندگی بشر تنها گوهر واقعی انسان را آشکار نمی کند، بلکه به گوهر وی تکامل می بخشد، بلاها و سختی ها اثر کیمیایی دارند ، و سازنده اند. از موجودی ، موجود دیگر ، از ضعیف ، قوی ، از پست، عالی، از خام، پخته به وجود می آورند.
همچنین خداوند به وسیله حوادث، انسان ها را امتحان می کند. قرآن می فرماید: «قطعاً همة شما را با چیزی از ترس و گرسنگی و زیان مالی و جانی، و کمبود میوه ها آزمایش می کنیم و بشارت ده استقامت کنندگان را.»(۱)
خداوند برای شکوفا کردن استعدادها و پرورش دادن بندگانش، آنان را با گرفتاری ها می آزماید، یعنی همان گونه که فولاد را برای استحکام بیشتر در کوره می گذارند تا به اصطلاح آبدیده شود و فلز خالص به دست آید، آدمی را نیز در کوره حوادث سخت پرورش می دهد تا مقاوم گردد.
امتحان خدا با گرفتاری ها ، به کار باغبان پر تجربه شبیه است که دانه های مستعد را در سرزمین های آماده می پاشد.
دانه ها با استفاده از داده های طبیعی شروع به رشد و نمو می کنند، تدریجاً با مشکلات می جنگند و با حوادث پیکار می نمایند، در برابر طوفان ها ی سخت و سرمای کشنده و گرمای سوزان، ایستادگی به خرج می دهند تا شاخة گلی زیبا یا درختی تنومند و پرثمر بار آید که بتواند به زندگی خود در برابر حوادث سخت ادامه دهد.
سربازان برای این که از نظر جنگی نیرومند و قوی شوند، به مانور و جنگ های فرضی می برند و در برابر انواع مشکلات ، تشنگی ، گرسنگی ، گرما، سرما، حوادث دشوار و موانع سخت قرار می دهند تا ورزیده و آبدیده شوند.(۲)
حضرت علی (ع) فرمود: «در حوادث روزگار جوهر مردان شناخته می شود.»(۳) و فرمود: «سازندگی بلا و گرفتاری ها برای مؤمن سریع تر است از اثر باران در زمین.»(۴) حضرت صادق(ع) فرمود: «بلا زینت مؤمن است.»(۵) رسول گرامی اسلام فرمود: «خداوند بنده مؤمنش را با بلا تغذیه می کند، همان گونه که مادر فرزندش را با شیر تغذیه می کند.»(۶)
حضرت صادق (ع) فرمود : «مؤمن به منزله کفه ترازو است. هر اندازه ایمانش زیاد شود، گرفتاریش زیاد می شود.»(۷)
از قرآن و حدیث استفاده می شود نظام زندگی انسان در جهان هستی، نظام تکامل و پرورش است و همه مردم (از پیامبران گرفته تا دیگران) در حوادث روزگار دست و پنجه نرم می کنند تا تربیت و ساخته شوند و شایستگی دریافت پاداش های عظیم الهی را کسب نمایند. از طرف دیگر وجود سختی ها در زندگی، لازمه زندگی مادی است.
زندگی مادی همراه با محدودیت و تزاحم و کشمکش ها است. مواد و عناصر در همدیگر تأثیر می گذارند، یا اثر هم دیگر را خنثی می کنند و به هر ترتیب ، تزاحم حاکم بر عالم ماده است و انسان نیز از این قاعده مستثنی نیست. فیلسوفان می گویند: «لولا التضاد ما صحّ دوام الفیض؛ اگر تضاد و کشمکش در عالم مادی نبود، فیض و رحمت الهی دوام و استمرار نمی یافت.» بنابراین وجود سختی ها و مشکلات نه تنها برای انسان ، بلکه تمام موجودات عالم است، با این تفاوت که لازمه تکامل انسان وجود سختی ها است.
پی نوشت ها:
۱- بقره (۲) ایه ۱۵۵.
۲- تفسیر نمونه، ج۱، ص ۵۲۷؛ مرتضی مطهری، بیست گفتار، ص ۱۷۶.
۳تا۷- محمد محمدی ری شهری، میزان الحکمة ، واژة بلا، شماره ۱۸۹۱ ، ۱۸۹۹ ، ۱۹۳۱، ۱۹۵۰