منهاج الرضا(علیه السلام)

اللهّمَ صَلّ عَلی عَلی بنْ موسَی الرّضا المرتَضی الامامِ التّقی النّقی و حُجَّّتکَ عَلی مَنْ فَوقَ الارْضَ و مَن تَحتَ الثری الصّدّیق الشَّهید صَلَوهَ کثیرَهً تامَهً زاکیَهً مُتَواصِلهً مُتَواتِرَهً مُتَرادِفَه کافْضَلِ ما صَلّیَتَ عَلی اَحَدٍ مِنْ اوْلیائِکَ.

منهاج الرضا(علیه السلام)

اللهّمَ صَلّ عَلی عَلی بنْ موسَی الرّضا المرتَضی الامامِ التّقی النّقی و حُجَّّتکَ عَلی مَنْ فَوقَ الارْضَ و مَن تَحتَ الثری الصّدّیق الشَّهید صَلَوهَ کثیرَهً تامَهً زاکیَهً مُتَواصِلهً مُتَواتِرَهً مُتَرادِفَه کافْضَلِ ما صَلّیَتَ عَلی اَحَدٍ مِنْ اوْلیائِکَ.

۱۱ مطلب با موضوع «استدلال و دلایل اسلام» ثبت شده است


💢 سوال:


☑️ عذاب های آخرت بر جسم وارد می شود یا بر روح؟


✍️ پاسخ:


✅ سوختن در آتش و دیگر عذاب‏های ذکر شده در نصوص دینی واقعی است، و بر جسم و جان هر دو وارد می شود.

از آموزه‌های وَحْیانی بر می‌آید که آتش جهنم بر خلاف آتش دنیا نه تنها تن و بدن بلکه جان و تن را با هم می‌سوزاند.


 قرآن کریم در این باره می‌فرماید: "تو چه می‌دانی حطمه چیست! آتش برافروخته الهی است! آتشی که از دل‌ها سر می‌زند.


 این آتش بر آنها به صورت در بسته است در ستون‌های کشیده و طولانی"(۱). در تفسیرآیه آمده: 


این آتش بر خلاف تمام آتش‌های دنیا (که نخست پوست را می‌سوزاند و سپس به داخل نفوذ می‌کند) اوّل بر دل شراره می‌زند و درون را می‌سوزاند! نخست قلب و بعد مغز و استخوان را و سپس به خارج سرایت می‌کند.(۱)


بین سوزش عذاب آخرت و دنیا از چند جهت تفاوت هست:


۱ـ از آتش دنیا فقط بدن می‌سوزد، ولی آتش آخرت روح و دل را هم می‌سوزاند.


۲ـ آتش دنیا خالص نیست و تا با اکسیژن ترکیب نشود نمی‌سوزد، ولی آتش آخرت خالص است و جز درد چیز دیگری نیست.


۳ـ در دنیا ادراکات ضعیف است، ولی در آخرت همه چیز به کمال نهایی خود رسیده و ادراک آدمی قوی است، از همین رو سوزش فوق‌العاده‌ای احساس می‌کند، همان گونه که لذت از نعمت‌های بهشت قابل مقایسه با دنیا نیست.

۴ـ در دنیا پس از رسیدن سوزش به استخوان، احساس سوزش کم می‌شود، ولی در جهنم، خداوند دوباره گوشت تازه می‌رویاند و از کاهش عذاب جلوگیری می‌کند.


پی‌نوشت‌ها:

۱. همزه (۱۰۴) آیه ۶ ـ ۹.

۲. تفسیر نمونه، ج ۲۷، ص ۳۱۶، نشر دارالکتب الاسلامیه، تهران، ۱۳۷۹ش.


۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰۵ ارديبهشت ۹۶ ، ۰۳:۳۹
نعمت الله میرزایی


💢 سوال:


☑️ اگر شراب بد است چرا در آخرت حرام نیست؟


✍️ پاسخ:


✅ وجود تفاوت های دنیا و آخرت، نشان می دهد که این گونه مطالب "قیاس مع الفارق" است. و به دلیل همین تفاوت ها، نمی توان از مجاز بودن یک چیز در آخرت، مجاز بودن آنها در دنیا را برداشت کرد.


تفاوت ها نیز در وجوه متعددی قابل بیان است. مثلا در شراب، شرابی که در آخرت وجود دارد، اصلی ترین خاصیت شراب این دنیا را ندارد. که همان خاصیت سبب زشت بودن استفاده از شراب در دنیا است. پس شراب بهشتی، معنای عام نوشیدنی را دارد نه اینکه به معنای مست کنده  باشد پس  هیچ ارتباطی به شراب دنیایی ندارد:


«لا فیها غَوْلٌ وَ لا هُمْ عَنْها یُنْزَفُونَ[صافات/۴۷] شرابى که نه در آن مایه تباهى عقل است و نه از آن مست مى‏ شوند! »


یا مثلا پرخوری در دنیا، سبب مریضی می شود. در حالی که در بهشت مریضی وجود ندارد و به همین دلیل بهشتیان می توانند انواع و اقسام غذاها را بدون هیچ محدودیتی مورد استفاده قرار دهند.


همچنین یکی از وجوه عمده تفاوت دنیا و آخرت، محدودیت های عالم مادی است که سبب ناپسند بودن رویکرد به بعضی از مسائل می شود. چرا که در عالم مادی و محدود، توجه به بعضی از مسائل ممکن است مانع شکوفایی استعدادهای خاص انسان شده و آنها را تباه کند. برای همین آنها مورد نهی قرار گرفته اند، در حالی که جزو نعمات بهشتی به شمار می آیند. چون اصولا در بهشت محدودیتی وجود ندارد. علاوه بر آنکه آنجا محل شکوفا کردن استعدادها نیست. از جمله مواردی که در این قالب می توانیم به آنها اشاره کنیم، ممنوع بودن حریر و طلا برای مردان است، در حالی که این ها، جزئی از نعمات بهشتی مردان است:


«جَنَّاتُ عَدْنٍ یَدْخُلُونَها یُحَلَّوْنَ فیها مِنْ أَساوِرَ مِنْ ذَهَبٍ وَ لُؤْلُؤاً وَ لِباسُهُمْ فیها حَریرٌ[فاطر/۳۳] (پاداش آنان( باغهاى جاویدان بهشت است که در آن وارد مى ‏شوند در حالى که با دستبندهایى از طلا و مروارید آراسته ‏اند، و لباسشان در آنجا حریر است.»



۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰۵ ارديبهشت ۹۶ ، ۰۳:۳۳
نعمت الله میرزایی

👇👇👇


 💢سوال:


☑️ تولد انسان های معلول یا ناقص الخلقه چطور با عدل خدا سازگار است؟


✍️ پاسخ:


✅ جهانى که ما در آن زندگى مىی کنیم، جهان ماده است، یعنى هر چیزى در شرایط خاص و با علل و اسباب خاص خود به وجود مى ‏آید و تدریجاً کامل مى‏ گردد. اگر شرایط و حدود آن مراعات نشود، موجودى ناقص و بى فایده و گاه زیانبار به دست مى‏ آید.

میوه درخت در موقعى به صورت کامل به دست مى ‏آید که باغبان آن را به موقع آب و کود دهد و به کلیه اصول رشد توجه داشته باشد و آن‏ها را فراهم آورد. در غیر این صورت میوه درخت به صورت کامل به دست نمى ‏آید، زیرا جهان مادى و طبیعى این طور نیست که در هر شرایطى موجودات سالم و کامل تحویل دهد.

پس براى به دست آمدن میوه سالم و کامل، باغبان باید آن چه را در پرورش و تکامل آن لازم است، مراعات کند.


همچنین براى نوزاد سالم ضرورت دارد پدر و مادر، آن چه را در پرورش و تکامل او لازم و مفید است، بدانند و آن‏ها را همیشه مراعات کنند.

ما هستیم که در بسیارى از موارد در اثر مراعات نکردن شرایط بهداشتی، کودکان ناسالم به وجود مى ‏آوریم.

پس در این گونه موارد نباید آن را تقصیر دستگاه آفرینش بگذاریم، زیرا خداوند براى تکامل هر موجودى شرایط خاصى قرار داده است که اگر آن‏ها مراعات شود، هر چیزى نیکو و مفید به وجود خواهد آمد.


به عبارت دیگر: سالم و ناقص به دنیا آمدن، علل و اسباب مادى خاص خود را دارد. هر معلول و پدیده ‏اى از علت خاص خود صادر مى‏ شود.

بنابر این هر نوع نقصی که در موجودات جهان وجود دارد از ناحیه موجودات است نه خداوند و به تعبیر دیگر فیض از طرف خداوند تمام است و نقص از طرف دریافت کننده فیض است.

هنگامی که علت و اسباب و شرایط به وجود آمدن نوزادی ناقص باشد، یا از نظر ژنتیکی( که بسیاری از جهات آن هنوز شناخته نشده) ، نوزاد ناقص به دنیا می‏ آید.

جهان آفرینش شرایطى دارد که اگر کسى آن‏ها را مراعات نکند، در نتیجه نواقصی به بار آید، تقصیر از خود او است و ربطى به عالم آفرینش ندارد.(۱)


بوعلى سینا مى گوید: خدا زردآلو را زردآلو نکرده بلکه زردآلو را ایجاد کرده است.

زردآلو از باب مثال است، منظور همه موجودات است، خدا اشیا را آفریده و آن‏ها ذاتاً اختلاف دارند. قرآن مجید این مطلب را با یک تمثیل بیان کرده و فرموده است:

«خدا از آسمان آبى فرود آورد و هر رودخانه‏اى به قدر ظرفیت خودش سیلان یافت».(۲) یعنى رحمت فیض پروردگار هیچ موجود مستعدى را محروم نمى‏ سازد و براى همه یکسان است، ولى استعداد و ظرفیت موجودات یکسان نیست. استعدادها مختلف است. هر ظرفى به قدرى که گنجایش دارد، از رحمت خدا لبریز مى‏گردد. پس هر موجودى، حق خود را که امکان داشته دریافت دارد، دریافت کرده است».(۳)


بنابراین نباید تصور کرد که خداوند یکى را که ممکن بود زیبا باشد، زشت قرار داد و دیگرى را که ممکن بود زشت باشد، زیبا قرار داد و با قید قرعه و یا یک اراده تبعیض‏آمیز هر یک از آن‏ها را انتخاب کرد، بلکه هر جزء از اجزاى جهان تنها به همین جور که هست، امکان وجود داشته و خدا همان آفرینش را به آن داده است. اگر بخواهیم از دیدگاه علمى سخن گوییم، این گونه مى‏توان گفت که هر ماده با توجه به ویژگى و شرایط خود از وجود و کمالات وجود برخوردار مى‏شود. تفاوت­ هایى که در جهان مادى و طبیعى وجود دارد، براساس تفاوت در عناصر مادى است، مثلاً کسى که از نظر زیبایى یا زشتى، شکل و وضعى خاص دارد، بر اثر تفاوت ژنتیکى و عوامل محیطى و مادى وراثت و... است که هزاران مورد شناخته شده و یا ناشناخته در طبیعت در آن‏ها دخالت دارد و یا حتى امور غیر مادى مانند نحوه آمیزش یا مواد و غذاهایى که پدر و مادر قبل از آمیزش، یا مادر بعد از آن در دوران جنینى تغذیه مى‏ کنند یا مانند تأثیر الکل و مواد اعتیادزا در شکل و حالت و وضع و سلامت و بهره هوشى و استعداد کودک که امروزه بدون تردید شناخته شده است.


طبق این سخن فیض الهى از ناحیه خدا تمام است و او در حق هیچ موجودى تبعیض روا نمى‏ دارد، بلکه موجودات هستند که به فراخور شأن و جایگاه و مرتبه خود و عوامل دیگر قبول فیض مى‏ کنند و به اندازه استحقاق، در مرتبه ‏اى از عالم هستى جا مى‏ دارند. در جهان خلقت آنچه که وجود دارد تبعیض نیست، بلکه تفاوت است، همان طور که ظرف یک لیترى نسبت به ظرف پنج لیترى مقدار کمترى آب در خود جاى مى‏ دهد. آرى هر موجودى در نظام هستى به میزان ظرفیت خود دریافت فیض مى‏ کند. 

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۲۳ اسفند ۹۵ ، ۱۰:۲۱
نعمت الله میرزایی


دلایل اثبات ولایت فقیه به طور خلاصه به این شرح است:


أ. دلیل عقلى:

🔹 عقل حکم می‌کند که در رأس یک حکومت اعتقادى و آرمانى، باید شخصى قرار بگیرد که از آرمان آگاهى دارد و در شریعت اسلام، که آیین، احکام و قوانین الهى است، مصداق چنین شخصى فقیهان هستند.


ب. دلیل نقلى:

🔹براى اثبات ولایت فقیه به روایات فراوانى استناد شده است که برخى از آنها عبارتند از:


1⃣  رسول خدا(ص) فرمود: «اللهم ارحم خلفایى» (خدایا! جانشینان مرا مورد رحمت خویش قرار ده)، از آن‌حضرت‏ سؤال شد: جانشینان شما چه کسانى هستند؟ رسول خدا فرمود: «الّذین یأتون من بعدى یروون حدیثى و سنّتى» (آنان که بعد از من می‌آیند و حدیث و سنّت مرا نقل می‌کنند).


2⃣  توقیع شریفى که مرحوم صدوق در کتاب «اکمال الدین» از اسحاق بن یعقوب نقل می‌کند که حضرت ولى عصر(عج) در پاسخ به پرسش‌هاى او به خط مبارکشان مرقوم فرمودند:

 🌱«أمّا الحوادث الواقعة فارجعوا فیها إلى رواة حدیثنا، فإنّهم حجّتى علیکم و أنا حجّة الله علیهم»

 (در رویدادهایى که اتّفاق می‌افتد، به راویان حدیث ما مراجعه کنید؛ زیرا آنان حجّت من بر شمایند و من حجّت خدا بر آنان هستم).

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰۹ اسفند ۹۵ ، ۰۱:۴۸
نعمت الله میرزایی



💢 سوال:


☑️ ترس از خدا به چه معناست؟


✍ پاسخ:


✅ مقوله ترس از خدا، در بین ما مقداری بد جا افتاده است. فکر می کنیم ترس از خدا مثل ترس دنیائی ست که به خاطر در امان نبودن از یک موجود خشن و بی رحم اتفاق می افتد.


در حالیکه ترس از خدا دارای معانی دیگری ست. یک معنای ترس از خدا، ترس از خشم خداوند و عذاب در دنیا و آخرت است. این نگران بودن از عصبانیت خداوند و چیزی که باعث می شود نافرمانی خدا را نکنید و ترس از جهنم و عذاب، همان ترس از خدا و قابل ستایش است.


گاهی هم انسان از این ترس دارد که نکند در جهت فرمانبری تمام توانش را به کار نبرده و ای بسا این اطاعت دست و پاشکسته مقبول درگاه حق نیفتد و پاداشی بر آن مترتب نشود یا درجه ای را که انتظار دارد برای او نسازد. چنین ترسی دلهره از رد و عدم پذیرش طاعت بوده و موجب میشود انسان در اعمالش دقت بیشتری کرده و نیّتش را هر چه بیشتر خالص کند. اگر چنین ترسی در دل نباشد و انسان به قبولی اعمالش مطمئن باشد، در جهت بهبود آنها تلاش نکرده و دچار خطا یا عجب می شود. معنای دیگر ترس از خدا، لرزش دل در برابر هیبت و عظمت خداوند است که این نوع ترس در آیات قرآن "خشیت" نامیده شده. خشیت حالت خضوع و خشوع و تسلیم در برابر حق است و هرچه درجه علم و معرفت انسان نسبت به عظمت و برزگی وجلال خداوند بیشتر شود، خود را حقیرتر و ناچیزتر دیده و به درجه خشوعش اضافه میشود. خداوند در قرآن میفرمایند: «إِنَّما یَخْشَى اللَّهَ مِنْ عِبادِهِ الْعُلَماءُ» [۱]؛ ازمیان بندگان خدا، تنها عالمان هستند که از خدا مى‏ترسند. و نیز میفرماید: «رَضِیَ اللَّهُ عَنْهُمْ وَ رَضُوا عَنْهُ ذلِکَ لِمَنْ خَشِیَ رَبَّهُ» [۲]؛ خدا از آنان خشنود است و آنان نیز از خدا خشنود و راضى هستند. این مقام، از آن کسى است که از پروردگارش مى‏ترسد.


در جاى دیگر مى‏فرماید: «وَ أَمَّا مَنْ خافَ مَقامَ رَبِّهِ وَ نَهَى النَّفْسَ عَنِ الْهَوى‏ فَإِنَّ الْجَنَّةَ هِیَ الْمَأْوى‏» [۳]؛ آن کس که از مقام پروردگارش ترسیده و نفس را از هوا باز داشته، بهشت جایگاه اوست.


کسى که به این مرتبه از خوف، برسد خداوند ابهت او را در دل همه جهانیان قرار مى‏دهد. امام صادق علیه‏السلام در این باره مى فرماید «مَنْ خافَ اللَّهَ اخافَ اللَّهُ مِنْهُ کُلَّ شَىْ‏ءٍ وَمَنْ لَمْ یَخَفِ اللَّهَ اخافَهُ اللَّهُ مِنْ کُلِّ شَىْ‏ءٍ» [۴] کسى‏ که از خدا بترسد خداوند همه چیز را از او مى‏ترساند و کسى که از خدا نترسد، خداوند او را از هر چیزى میترساند.


راه درست، اعتدال در خوف و رجاء است. رجاء درست انسان را وادار به پشیمانی از گناهان گذشته و توبه میکند و مقدار بیش از حد آن انسان را دچار آمال و آرزوهای بی جا کرده و از طاعت بازمیدارد. خوف هم به همین صورت است. خوف به میزان لازم انسان را از نافرمانی باز داشته و خوف بیش از حد انسان را دچار ناامیدی و یأس از درگاه خداوند میکند. امام صادق علیه‏ السلام از پدر بزرگوارش نقل مى ‏کند: هیچ بنده مومنی نیست مگر اینکه در قلب او دو نور است. نور خوف و نور امید. که اگر این دو نور با هم سنجیده شود، هیچ کدام بر دیگری زیادتی نکند. [۵]


علامه طباطبائی رحمه الله علیه میفرمایند:


هر کسى نمی تواند این دو شرط را در خود حفظ کند، چون باقى نگهداشتن ایمان بسیار سخت است، و بقاى آن از جهت گناهان، و مخصوصا گناهان کبیره، و باز مخصوصا تکرار و ادامه گناهان، در خطرى عظیم است، آرى ایمان آدمى دائما در لبه پرتگاه قرار دارد، چون منافیات آن دائما آن را تهدید بنابودى مى‏کند.


و چون چنین است، پس یک فرد مسلمان دائما ترس این را دارد، که مبادا گرانمایه‏ ترین سرمایه نجات خود را از دست بدهد، و این امید هم دارد، که بتواند با توبه و جبران مافات آن را حفظ کند، پس چنین کسى دائما در میان خوف و رجاء قرار دارد، و خداى خود را، هم از ترس مى‏پرستد، و هم با امید، و در نتیجه در زندگیش هم در حالت اعتدال، میان نومیدى، که منشا خمودی ها است، و میان اطمینان به شفاعت، که کوتاهی ها و کسالت ها است، زندگى مى‏ کند، نه بکلى نومید است، و نه بکلى مطمئن، نه گرفتار آثار سوء آن نومیدى است، و نه گرفتار آثار سوء این اطمینان. [۶]

/۳۴۲/


پی نوشت:

۱- سوره مبارکه فاطر آیه ۲۸

۲- سوره مبارکه بینه آیه ۸

۳- سوره مبارکه نازعات آیات ۴۰ و ۴۱

۴-اصول کافی ج ۳، ص ۱۱۰

۵- اصول کافی. ج۳. ص۱۱۴

۶- ترجمه تفسیر المیزان. ج‏۱. ص۲۸۱

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰۹ اسفند ۹۵ ، ۰۱:۴۶
نعمت الله میرزایی



💢 سوال:


☑️ از منظر دینی چرا رنج و درد خلق شده است؟


✍ پاسخ:


✅ خداوند زندگی انسان را توأم با رنج و مشقت قرار داد تا وی را تربیت کند و استعدادهایش را شکوفا نماید.


شداید و ناملایمات برای انسان جنبه سازندگی دارند. بسیاری از کمالات و رشدها است که جز در رو برو شدن با سختی ها و گرفتاری ها ، جز در نتیجه برخوردها، جز در میدان مبارزه و پنجه نرم کردن با حوادث به دست نمی آید.


سختی ها در زندگی بشر تنها گوهر واقعی انسان را آشکار نمی کند، بلکه به گوهر وی تکامل می بخشد، بلاها و سختی ها اثر کیمیایی دارند ، و سازنده اند. از موجودی ، موجود دیگر ، از ضعیف ، قوی ، از پست، عالی، از خام، پخته به وجود می آورند.


همچنین خداوند به وسیله حوادث، انسان ها را امتحان می کند. قرآن می فرماید: «قطعاً همة شما را با چیزی از ترس و گرسنگی و زیان مالی و جانی، و کمبود میوه ها آزمایش می کنیم و بشارت ده استقامت کنندگان را.»(۱)


خداوند برای شکوفا کردن استعدادها و پرورش دادن بندگانش، آنان را با گرفتاری ها می آزماید، یعنی همان گونه که فولاد را برای استحکام بیشتر در کوره می گذارند تا به اصطلاح آبدیده شود و فلز خالص به دست آید، آدمی را نیز در کوره حوادث سخت پرورش می دهد تا مقاوم گردد.


امتحان خدا با گرفتاری ها ، به کار باغبان پر تجربه شبیه است که دانه های مستعد را در سرزمین های آماده می پاشد.

دانه ها با استفاده از داده های طبیعی شروع به رشد و نمو می کنند، تدریجاً با مشکلات می جنگند و با حوادث پیکار می نمایند، در برابر طوفان ها ی سخت و سرمای کشنده و گرمای سوزان، ایستادگی به خرج می دهند تا شاخة گلی زیبا یا درختی تنومند و پرثمر بار آید که بتواند به زندگی خود در برابر حوادث سخت ادامه دهد.


سربازان برای این که از نظر جنگی نیرومند و قوی شوند، به مانور و جنگ های فرضی می برند و در برابر انواع مشکلات ، تشنگی ، گرسنگی ، گرما، سرما، حوادث دشوار و موانع سخت قرار می دهند تا ورزیده و آبدیده شوند.(۲)


حضرت علی (ع) فرمود: «در حوادث روزگار جوهر مردان شناخته می شود.»(۳) و فرمود: «سازندگی بلا و گرفتاری ها برای مؤمن سریع تر است از اثر باران در زمین.»(۴) حضرت صادق(ع) فرمود: «بلا زینت مؤمن است.»(۵) رسول گرامی اسلام فرمود: «خداوند بنده مؤمنش را با بلا تغذیه می کند، همان گونه که مادر فرزندش را با شیر تغذیه می کند.»(۶)


حضرت صادق (ع) فرمود : «مؤمن به منزله کفه ترازو است. هر اندازه ایمانش زیاد شود، گرفتاریش زیاد می شود.»(۷)


از قرآن و حدیث استفاده می شود نظام زندگی انسان در جهان هستی، نظام تکامل و پرورش است و همه مردم (از پیامبران گرفته تا دیگران) در حوادث روزگار دست و پنجه نرم می کنند تا تربیت و ساخته شوند و شایستگی دریافت پاداش های عظیم الهی را کسب نمایند. از طرف دیگر وجود سختی ها در زندگی، لازمه زندگی مادی است.


زندگی مادی همراه با محدودیت و تزاحم و کشمکش ها است. مواد و عناصر در همدیگر تأثیر می گذارند، یا اثر هم دیگر را خنثی می کنند و به هر ترتیب ، تزاحم حاکم بر عالم ماده است و انسان نیز از این قاعده مستثنی نیست. فیلسوفان می گویند: «لولا التضاد ما صحّ دوام الفیض؛ اگر تضاد و کشمکش در عالم مادی نبود، فیض و رحمت الهی دوام و استمرار نمی یافت.» بنابراین وجود سختی ها و مشکلات نه تنها برای انسان ، بلکه تمام موجودات عالم است، با این تفاوت که لازمه تکامل انسان وجود سختی ها است.


پی نوشت ها:

۱- بقره (۲) ایه ۱۵۵.

۲- تفسیر نمونه، ج۱، ص ۵۲۷؛ مرتضی مطهری، بیست گفتار، ص ۱۷۶.

۳تا۷- محمد محمدی ری شهری، میزان الحکمة ، واژة بلا، شماره ۱۸۹۱ ، ۱۸۹۹ ، ۱۹۳۱، ۱۹۵۰

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰۷ اسفند ۹۵ ، ۱۲:۵۵
نعمت الله میرزایی

✅پرسش:


چرا حاجت گرفتن، نشانه بر حق بودن اسلام بر دیگر ادیان نیست؟


🌺پاسخ:


حقانیت اسلام بر استدلال های عقلانی متعددی مبتنی شده است . از اثبات وجود و صفات خداوند تا لزوم ارسال پیامبران و معجزه و اعجاز قرآن کریم که نشانه ی حقانیت اسلام است.


🍃 اما حاجت گرفتن را باید معنی کرد. اگر منظور این است که اتفاقی به ظاهر خاص و خارج از توان افراد عادی صورت می گیرد، به تنهایی نشانه ی حقانیت نیست چون تنها اعجاز است که نشانه ی حقانیت الهی است و اعجاز نیز تفاوت های زیادی با اعمال مرتاضان و امثال آنها دارد:


📌 ممکن است کسی بر اثر ریاضت یا استخدام جن ، کاری خلاف توانایی افراد عادی انجام دهد. این امور معجزه یا کرامت خوانده نمی شود. چون هر کسی با رفتن آن مسیر می تواند آن کار ها را انجام دهد.

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰۷ اسفند ۹۵ ، ۱۱:۵۲
نعمت الله میرزایی
✅پرسش:

با توجه به اینکه قدرت خدا نامتناهی بوده و قادر به هر کاری است، چرا برخی از کارها مثل گنجاندن جهان در تخم مرغ در حیطه قدرت خدا نیست؟

🌺پاسخ:

قدرت خداوند بی نهایت است، یعنی هر امری که ممکن باشد در بر میگیرد.

👈  برخی امور اساسا از دایره امور ممکن و انجام شدنی خارج هستند و اصلا قدرت به آنها تعلق نمیگیرد.

🖊 دلیل این امر ، این نیست که قدرت نقصی دارد یا محدود است ؛بلکه به این دلیل است که آن امور نشدنی هستند. نه اینکه قدرت خدا نقص داشته باشد.
۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰۶ اسفند ۹۵ ، ۱۹:۱۵
نعمت الله میرزایی

✅پرسش:

تحمل افسردگی ثواب دارد؟

🌺پاسخ:

افسردگی یکی از بیماری های روحی و روانی است که با رجوع نزد متخصص می توان این بیماری را درمان کرد.

🍃اما درباره ثواب بیماری:
خداوند برای برخی از کارها پاداشی بس بزرگ در نظر گرفته است و در عوض آن هدیه ای بس گران عرضه می کند. تحمل بیماری برای مومنان از جمله همان کارهایی است که خداوند ارزش بسیاری برای آن قایل است.

☘ امام باقر(علیه السلام) می فرماید: سَهَرُ لَیلَةٍ مِن مَرَضٍ أو وَجَعٍ أفضَلُ و أعظَمُ أجرا مِن عِبادَةِ سَنَةٍ(الکافی، ج 3، ص 114)؛ پاداش شبى از بیمارى یا درد نخفتن، برتر و بزرگتر از یک سال عبادت است.

🔹این پاداش به قدری بزرگ و با ارزش است که پیامبر خدا در مورد آن می فرماید: از مؤمن و بیتابىِ او از بیمارى تعجّب مى کنم. اگر مى دانست که چه ثوابى در بیمارى هست، بى گمان دوست مى داشت پیوسته بیمار باشد تا آنگاه که پروردگار خود را دیدار کند. (التوحید، ص114)

🖊البته این سخن پیامبر به این معنا نیست که از خدا درخواست بیماری طولانی کنیم و دوست داشته باشیم تا آخر عمر در بستر به سر بریم بلکه سخن ایشان ترغیبی است بر شکیبایی در برابر بیماری و اشاره ای است به پاداش بزرگی که در پی آن خواهد آمد.

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۲۸ بهمن ۹۵ ، ۱۴:۳۴
نعمت الله میرزایی

💢 سوال:

☑️ آیا در قیامت دریاها آتش می گیرند؟ چگونه چنین چیزی ممکن است؟

✍ پاسخ:

✅ در سوره تکویر، درتوصیف صحنه قیامت دریاها را این گونه توصیف کرده است: «وَ إِذَا الْبِحارُ سُجِّرَتْ»[تکویر/۶]
«در کتاب قاموس اللغه نیز درباره "سجر" می نویسد: سجر= افروختن آتش. پر کردن. راغب آنرا تشدید آتش گفته. صحاح و قاموس آنرا سرخ کردن تنور و پر از آب کردن نهر و غیر آنها گفته‏اند. زمخشرى آنرا پر کردن گفته سجر التّنور یعنى آن را با آتشگیره و هیزم پر کرد.خلاصه اینها، افروختن و پر کردن است و اصل آن بنا بقول مجمع انداختن در آتش است»[۱]

بنابراین معنای برافروخته شدن، ترجمه صحیحی خواهد بود. که بعضی از ترجمه ها نیز، محور را برافروخته شدن گرفته اند:

فیض الاسلام: و آن گاه که دریاها افروخته (آتش) گردند (یا طغیان نموده و از حدّ و اندازه بگذرند.)
مشکینی: و آن گاه که دریاها پر شوند و جوشان گردند.
مکارم: و در آن هنگام که دریاها برافروخته شوند.
شعرانی: و آن گاه که دریاها پر کرده شوند.

حال اگر روزی برافروخته شدن، بیشتر در آتش دیده می شد و با بیان برافروخته شدن، ذهنها به سمت آتش می رفت، امروزه با دیدن تصاویر سونامی، ما به وضوح می فهمیم که برافروخته شدن دریاها به چه شکل خواهد بود. و این معنا با توصیفاتی که قرآن از زلزله روز قیامت دارد، کاملا متناسب است:
«یا أَیُّهَا النَّاسُ اتَّقُوا رَبَّکُمْ إِنَّ زَلْزَلَةَ السَّاعَةِ شَیْ‏ءٌ عَظیمٌ؛[حج/۱] اى مردم! از (عذاب) پروردگارتان بترسید، که زلزله رستاخیز امر عظیمى است!»
«إِذا زُلْزِلَتِ الْأَرْضُ زِلْزالَها؛[زلزال/۱] هنگامى که زمین شدیداً به لرزه درآید.»

این زلزله چنان شدید توصیف شده است که تمام کوه ها را متلاشی می کند:
«وَ تَکُونُ الْجِبالُ کَالْعِهْنِ الْمَنْفُوشِ؛[قارعه/۵] و کوه‏ها مانند پشم رنگین حلاجى‏ شده مى ‏گردد!»

البته اگر تسجیر دریا به معنای آتش گرفتن آن نیز باشد، می توان درباره آن مطالبی بیان کرد:

۱. اگر این تعبیر قرآن در گذشته براى مفسران عجیب بود امروز براى ما جاى تعجب نیست، زیرا مى‏دانیم آب از دو ماده" اکسیژن" و" هیدروژن" ترکیب یافته که هر دو سخت قابل اشتعال است، بعید نیست که در آستانه قیامت آب دریاها چنان تحت فشار قرار گیرد که تجزیه شوند و تبدیل به یکپارچه آتش گردند.[۲]



۲. بگمان بیشتر مراد از بحر مسجور دریاى مرکز زمین است و مفرد بودن آن مؤیّد این معنى است، چنانکه میدانیم مرکز زمین دریاى مذاب سهمگینى است .و چون آیات راجع بقیامت است و از آیات "«وَ أَخْرَجَتِ الْأَرْضُ أَثْقالَها» (زلزله ۲) و زمین بارهاى سنگینش را خارج سازد. «وَ إِذَا الْأَرْضُ مُدَّتْ. وَ أَلْقَتْ ما فِیها وَ تَخَلَّتْ؛[انشقاق/۳ و ۴] و در آن هنگام که زمین گسترده شود، و آنچه در درون دارد بیرون افکنده و خالى شود.» میتوان بدست آورد که در ابتداى قیامت مقدارى از آن مواد بیرون خواهد ریخت.

۳. هر چیزی در توان خدای متعال است و در آستانه قیامت، نظام حاکم بر عالم عوض می شود:
«یَوْمَ تُبَدَّلُ الْأَرْضُ غَیْرَ الْأَرْضِ وَ السَّماواتُ؛[ابراهیم/۴۸] در آن روز که این زمین به زمین دیگر، و آسمانها (به آسمانهاى دیگرى) مبدل مى ‏شود.»

[۱]. قاموس قرآن، ج‏۳، ص: ۲۳۲.
[۲]. تفسیر نمونه، ج‏۲۶، ص: ۱۷۵.

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۲۶ بهمن ۹۵ ، ۲۰:۲۸
نعمت الله میرزایی

💢 سوال:

☑️ چرا انسان بعد از مرگ باید حتما در خاک دفن بشود؟

✍ پاسخ:

✅ در ابتدا باید اشاره شود: اولا: در میان همه ادیان و ملل دنیا مراسم های خاصی در باره اموات شان مطرح است. ثانیا: در اسلام مومن در حیات و ممات اش احترام دارد و این گونه مراسم نوعی احترام به بدن مومن است که او را با پاکی و طهارت و در جامه سفید و پاکیزه در جای مناسب به خاک می سپارد و آداب دینی خاصی را با انجام داده و عقاید ایمانی را برای آخرین بار به او یاد آوری می کند.

علاوه بر این امور ممکن است در باره این آموزه های دینی در باب اموات اسرار و حکمت های بسیاری نهفته باشد؛ ولی در این جا به نمونه های که در روایات آمده اشاره می شود:

الف) در باره فلسفه غسل دادن میت در روایتی آمده که چون به هنگام مرگ نطفه ی که انسان از آن خلق شده از بدن او خارج می شود؛ لذا واجب است او را غسل دهند.(۱) و در روایتی دیگر آمده که چون میت بعد از مرگ فرشته را ملاقات می کند؛ باید پاک و طاهر باشد.(۲) و روایات دیگر نیز در این باره نقل شده که تفصیل آن را در منبع ذیل ملاحظه فرمایید.(۳)

ب) در باره فلسفه تکفین از امام صادق (ع) پرسیده شد؟ حضرت فرمود: اموات را کفن کنید و سعی نمایید کفن خوب باشد؛ زیرا کفن زینت میت است.(۴) و در روایت دیگر آمده اموات را کفن نماید و کفن را خوب نمایید. زیرا اموات به کفنشان مباهات می کنند.(۵) چه این که کفن مایه ستر پیکر میت و نوعی احترام اوست و در قیامت ممکن است با همین کفن ها شان محشور شوند.

ج) اسلام به خاطر احترامی که به شخصیت انسان می گذارد برای جسد مرده وی نیز احکام ویژه ای قائل شده است که نشان از نگاه انسانی به شخصیت وی دارد، این که باید او را دفن کرد.

گذشته از نکته بهداشتی آن و در دسترس نبودن حیوانات دیگر، شاید از نظر عاطفی نیز چنین کاری لازم است که وابستگان میت جایی داشته باشند که در موقع دلتنگی به آن جا بروند و با مردگان خود تماس روحی داشته باشند.

هر چند ما با فلسفه بسیاری از احکام آشنایی کامل نداریم.(۶)
/۷۵۴۳/

پی نوشت ها:
۱. صدوق، علل الشرایع، نشر دار الحجه، ۱۴۱۶ ق، بیروت، ج۱، ص ۳۴۸.
۲. همان.
۳. همان.
۴. همان، ص ۳۵۰.
۵. همان.
۶. محمد شجاعی، معاد، نشر سهامی انتشار، تهران ۱۳۶۲ ش، ج۱، ص۲۵۶.

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۲۶ بهمن ۹۵ ، ۲۰:۲۸
نعمت الله میرزایی