💥چرا در مجموعههای مختلف سریالهای شبکه ماهواره از اسامی ائمه و خاندان مطهرهشان استفاده میشه؟
چرا نام دختری که مورد تجاوز چند مرد بیبند و بار قرار گرفته را فاطمه میگذارند؟ (سریال فاطما گل)
💥چرا نام مردی بوالهوس که با طنازیِ زنی هلندی، خانوادهاش را رها نموده و همخوابه زنی قبل از ازدواج شده و در زمان افسردگی میخوارگی میکنه را علی میگذارند ولی نام کودک معصوم را عثمان میگذارند؟ (سریال روزی روزگاری)
💥و یا نام دختر هرزه را زینب میگذارند و ...
در یک سریالی که پخش شد پلیس خوبه "عمر" و پلیس بده "حسین آقا" و "علی" نام دارند.
🔹 به راستی واقعیت چیست؟
آیا در کشور سازنده این سریالها (ترکیه) این نامها از میان هزاران نام ترکی برای شخصیتهای اصلی سریال در نظر گرفته شده،
اون هم در کشوری که سعی میکنه از جامعه اسلامی بسوی فرهنگ غربی سوق پیدا کنه.
و یا این اسامی در واحد دوبله شبکه GEM برای بازیگران در نظر گرفته شده؟
💥چرا نامهای دیگری در نظر گرفته نمیشه؟ چرا نام ائمه و یا خاندان مطهرشان در نامگذاری شخصیتهای داستان در نظر گرفته میشه؟
🔴 واقعیت چیست ؟
تاجری در روستایی، مقدار زیادی محصول کشاورزی خرید و میخواست آنها را با ماشین به انبار منتقل کند.
در راه از پسری پرسید: «تا جاده چقدر راه است؟»
پسر جواب داد: «اگر آرام بروید حدود ده دقیقه کافی است. اما اگر با سرعت بروید نیم ساعت و یا شاید بیشتر.»
تاجر از این تضاد در جواب پسر ناراحت شد و به او بد و بیراه گفت و به سرعت خودرو را به جلو راند.
اما پنجاه متر بیشتر نرفته بود که چرخ ماشین به سنگی برخورد کرد و با تکان خوردن ماشین، همه محصولها به زمین ریخت.
تاجر وقت زیادی برای جمع کردن محصول ریخته شده صرف کرد و هنگامی که خسته و کوفته به سمت خودرواش بر میگشت یاد حرفهای پسر افتاد و وقتی منظور او را فهمید بقیه راه را آرام و بااحتیاط طی کرد.
شاید گاهی باید آرام تر قدم برداریم تا به مقصد برسیم.
«برای کسی که آهسته و پیوسته راه میرود، هیچ راهی دور نیست.»
وقتی می میریم، ما را به اسم صدا نمی کنند؛
و درباره ما می گویند: جسد کجاست؟
و بعد از غسل دادن می گویند: جنازه کجاست؟
و بعد از خاک سپاری می گویند: قبر میت کجاست؟
همه لقب ها و پست هایی که در دنیا داشتیم، بعد از مرگ فراموش میشه
مدیر، مهندس، مسؤول، دکتر، بازرس...
پس فروتن و متواضع باشیم...نه مغرور و متکبر...
به چی مینازیم؟؟؟؟؟!!!!!!!
عارفی گفت: آنچه از سر گذشت؛ شد سرگذشت...
حیف بی دقت گذشت؛ اما گذشت!
تا که خواستیم یک «دو روزی» فکر کنیم...
بر در خانه نوشتند؛ درگذشت..
تنها کشوری که در جهان از اختراعهای خودش واسه کشورش استفاده نمیکنه و در اصل برای ایران تولید میشه اسراییل است!
👈نمونه ۱:صنعت آسفالت
خیابانهای ما اسفالت هستش در صورتی که کشور اسراییل سنگ فرشه.
چرا؟!
چون دیابت میاره...تولید سودا میکنه...عاملی که سودا رو در بدن کم میکنه بواسطه شتاب حرکت و گردش خون در سره که در تابستان بیشتر رخ میده.
👈نمونه ۲:لباسهای زیر زنان و مردان که از پلاستیک تشکیل شده...عفونت مردان و خانمها که عامل بعدی سرطانه از همیناست.
👈نمونه ۳:صنعت مایکروفر؛
واسه ما درست کردن. دیدی که چقدر آسان، خوراک زود آماده میشه! اما نمیدونی وقتی روشن میشه انگار ۲۰۰تا موبایل همزمان روشن شده و این امواج سرطان زا هستن
👈نمونه ۴:لوازم آرایشی
۹۸%لوازم آرایشی جهان زیر نظر یهود انجام میشه. درون همین رژ لبی که خانمها به کار میبرن سرب به کار رفته. چون خورده میشه و جذب بدن میشه، باعث سرطان مثانه میشه. اکنون حدود سه هزار سرطان مثانه تو ایران داریم.
امیدوارم کمتر استفاده کنید.
👈نمونه ۵:رابرت مورداک یهودی
کارگردان شبکه Farsi1 وپشتیبان شبکهGEM
وقتی ازش پرسیدن: هدفت از راه اندازی این شبکه چی بوده؟!
گفت:میخوام از هر ۵ زوج ایرانی ۴تاش طلاق بشه وزن و دختر رو به لجن بکشم و بنیان خانواده ها رو بپاشونم.
👈نمونه ۶:بیماری دیابت
تنها بیماری که درمان نداره.
جالبه بدونی که داروهاشو خودشون دارن اما تنها یهودی ها استفاده میکنن واسه من و تو گفتن:
اول پرهیز غذایی....قرص بخور حالا...انسولین تزریق کن...آخی انگشتت سیاه شده؟؟ از مچ قطعش کن...از زانو...آخرشم مرگ به همین سادگی.
چون تلمود پزشک یهودی میگه:نباید جز یهودی کسی درمان شه.
👈نمونه ۷:آشپزخانه اوپن؛
اسلام میگه دستشویی باید بیرون از خونه باشه اما واست مدش کرد و وارد همه ساختمانها شد. از اون طرف وقتی آشپزخانه اوپنه، گازهای آلوده دستشویی وارد آشپزخانه میشه....
👈نمونه ۸:حذف حجامت از دوره بوعلی سینا توسط یاکوپ پولاک یهودی.
چون حجامت باعث میشد کسی بیمار نشه. خیلی آسان دستور حذفشو از رضا شاه پهلوی میگیره. حالا چند ساله دوباره دارن میگن: باید حجامت کرد.
سرطان سینه زنان هم واسه نکردن حجامت بود.
اکنون به اولین هدفش رسید. پاول زیمت سال نود گفت:
تا سه سال آینده سونامی سرطان وارد ایران میشه.
همین هم شد. سالانه بیش از ۴۶هزار نفر فوت بر اثر سرطان تو ایران گزارش شده که بیشترم میشه..
بایزید بسطامی و دوستش
📝 روزی مردی، بایزید بسطامی را در کوچه ای دید.
پس از احوالپرسی از بایزید پرسید:
دوست من ! ما همکلاس و هم مکتب بودیم؛ هر آنچه تو خواندی من هم خواندم ...
استادمان نیز یکی بود؛ حال تو چگونه به این مقام رسیدی؟
و من چرا مثل تو نشدم؟
بایزید گفت : تو هر چه شنیدی؛ اندوختی و من هر چه خواندم؛ عمل کردم.
✨ به عمل کار بر آید ؛ به سخندانی نیست "✨
💠 امام کاظم علیه السّلام: اَلمَغبُونُ مَن غَبَنَ من عُمرِهِ ساعَهً؛
زیانکار، کسی است که ساعتی از عمر خویش را باخته است.
📚 حیاة الامام موسی بن جعفر علیه السلام، ج1، ص278
🍁امام کاظم (ع) فرمودند:
🔷در پنهان های خود از خدا شرم کنید، همچنان که در آشکارِ خود از مردم خجالت می کشید.
📙تحف العقول، ص394
💢 سوال:
☑️ عذاب های آخرت بر جسم وارد می شود یا بر روح؟
✍️ پاسخ:
✅ سوختن در آتش و دیگر عذابهای ذکر شده در نصوص دینی واقعی است، و بر جسم و جان هر دو وارد می شود.
از آموزههای وَحْیانی بر میآید که آتش جهنم بر خلاف آتش دنیا نه تنها تن و بدن بلکه جان و تن را با هم میسوزاند.
قرآن کریم در این باره میفرماید: "تو چه میدانی حطمه چیست! آتش برافروخته الهی است! آتشی که از دلها سر میزند.
این آتش بر آنها به صورت در بسته است در ستونهای کشیده و طولانی"(۱). در تفسیرآیه آمده:
این آتش بر خلاف تمام آتشهای دنیا (که نخست پوست را میسوزاند و سپس به داخل نفوذ میکند) اوّل بر دل شراره میزند و درون را میسوزاند! نخست قلب و بعد مغز و استخوان را و سپس به خارج سرایت میکند.(۱)
بین سوزش عذاب آخرت و دنیا از چند جهت تفاوت هست:
۱ـ از آتش دنیا فقط بدن میسوزد، ولی آتش آخرت روح و دل را هم میسوزاند.
۲ـ آتش دنیا خالص نیست و تا با اکسیژن ترکیب نشود نمیسوزد، ولی آتش آخرت خالص است و جز درد چیز دیگری نیست.
۳ـ در دنیا ادراکات ضعیف است، ولی در آخرت همه چیز به کمال نهایی خود رسیده و ادراک آدمی قوی است، از همین رو سوزش فوقالعادهای احساس میکند، همان گونه که لذت از نعمتهای بهشت قابل مقایسه با دنیا نیست.
۴ـ در دنیا پس از رسیدن سوزش به استخوان، احساس سوزش کم میشود، ولی در جهنم، خداوند دوباره گوشت تازه میرویاند و از کاهش عذاب جلوگیری میکند.
پینوشتها:
۱. همزه (۱۰۴) آیه ۶ ـ ۹.
۲. تفسیر نمونه، ج ۲۷، ص ۳۱۶، نشر دارالکتب الاسلامیه، تهران، ۱۳۷۹ش.
🍀امام حسین علیه السلام:
▪️هر که خدا را آنگونه که سزاوار اوست بندگی کند، خداوند بیش از آرزوها و کفایتش به او عطا کند.
👈بحارالانوار، ج17،ص381
🔷امام کاظم علیه السلام:
🍁کسى که هر روز خود را ارزیابى نکند، از ما نیست.
📙الاختصاص، ص26
💢 سوال:
☑️ اگر شراب بد است چرا در آخرت حرام نیست؟
✍️ پاسخ:
✅ وجود تفاوت های دنیا و آخرت، نشان می دهد که این گونه مطالب "قیاس مع الفارق" است. و به دلیل همین تفاوت ها، نمی توان از مجاز بودن یک چیز در آخرت، مجاز بودن آنها در دنیا را برداشت کرد.
تفاوت ها نیز در وجوه متعددی قابل بیان است. مثلا در شراب، شرابی که در آخرت وجود دارد، اصلی ترین خاصیت شراب این دنیا را ندارد. که همان خاصیت سبب زشت بودن استفاده از شراب در دنیا است. پس شراب بهشتی، معنای عام نوشیدنی را دارد نه اینکه به معنای مست کنده باشد پس هیچ ارتباطی به شراب دنیایی ندارد:
«لا فیها غَوْلٌ وَ لا هُمْ عَنْها یُنْزَفُونَ[صافات/۴۷] شرابى که نه در آن مایه تباهى عقل است و نه از آن مست مى شوند! »
یا مثلا پرخوری در دنیا، سبب مریضی می شود. در حالی که در بهشت مریضی وجود ندارد و به همین دلیل بهشتیان می توانند انواع و اقسام غذاها را بدون هیچ محدودیتی مورد استفاده قرار دهند.
همچنین یکی از وجوه عمده تفاوت دنیا و آخرت، محدودیت های عالم مادی است که سبب ناپسند بودن رویکرد به بعضی از مسائل می شود. چرا که در عالم مادی و محدود، توجه به بعضی از مسائل ممکن است مانع شکوفایی استعدادهای خاص انسان شده و آنها را تباه کند. برای همین آنها مورد نهی قرار گرفته اند، در حالی که جزو نعمات بهشتی به شمار می آیند. چون اصولا در بهشت محدودیتی وجود ندارد. علاوه بر آنکه آنجا محل شکوفا کردن استعدادها نیست. از جمله مواردی که در این قالب می توانیم به آنها اشاره کنیم، ممنوع بودن حریر و طلا برای مردان است، در حالی که این ها، جزئی از نعمات بهشتی مردان است:
«جَنَّاتُ عَدْنٍ یَدْخُلُونَها یُحَلَّوْنَ فیها مِنْ أَساوِرَ مِنْ ذَهَبٍ وَ لُؤْلُؤاً وَ لِباسُهُمْ فیها حَریرٌ[فاطر/۳۳] (پاداش آنان( باغهاى جاویدان بهشت است که در آن وارد مى شوند در حالى که با دستبندهایى از طلا و مروارید آراسته اند، و لباسشان در آنجا حریر است.»
💢 سوال:
☑️ آیه 24 سوره طور،منظور از غلمان چه کسانی هستند؟خطاب این آیه با مومنین مرد است یا مومنین زن؟
✍️پاسخ:
✅ مقصود از «غلمان» در آیه « وَیَطُوفُ عَلَیْهِمْ غِلْمَانٌ لَّهُمْ کَأَنَّهُمْ لُؤْلُؤٌ مَّکْنُونٌ» (طور: 52/ 24) غلامانی هستند که به خدمتگزاری بهشتیان، مشغول خواهند بود.
این غلامان، هم برای مردم و هم برای زنان هستند؛
زیرا آیات در این زمینه، عموم و اطلاق دارند و در جایی، تخصیص به مردان یا زنان نخورده است.
بنابراین، هم مردان و هم زنان بهشتی، دارای خدمتگزاران مردم خواهند بود.
.
💎یه نوع آلزایمر هست که فقط مادرا دارن،
اینطوریه که شما بدترین کارو در حقشون میکنید
اما یه ساعت دیگه همه چی از یادشون میره.
دیدمان باید عوض شود
💥ما همیشه چیزی را میبینیم که دوست داریم ببینیم !
این را زمانی میفهمیم که خیلی چیزها را از دست داده ایم
🔷امام علی علیه السلام:
🍁تنها از پروردگارت بخواه، که بخشیدن و نبخشیدن به دست اوست
👈نهج البلاغه، قسمتی از نامه31
👇👇👇
💢سوال:
☑️ تولد انسان های معلول یا ناقص الخلقه چطور با عدل خدا سازگار است؟
✍️ پاسخ:
✅ جهانى که ما در آن زندگى مىی کنیم، جهان ماده است، یعنى هر چیزى در شرایط خاص و با علل و اسباب خاص خود به وجود مى آید و تدریجاً کامل مى گردد. اگر شرایط و حدود آن مراعات نشود، موجودى ناقص و بى فایده و گاه زیانبار به دست مى آید.
میوه درخت در موقعى به صورت کامل به دست مى آید که باغبان آن را به موقع آب و کود دهد و به کلیه اصول رشد توجه داشته باشد و آنها را فراهم آورد. در غیر این صورت میوه درخت به صورت کامل به دست نمى آید، زیرا جهان مادى و طبیعى این طور نیست که در هر شرایطى موجودات سالم و کامل تحویل دهد.
پس براى به دست آمدن میوه سالم و کامل، باغبان باید آن چه را در پرورش و تکامل آن لازم است، مراعات کند.
همچنین براى نوزاد سالم ضرورت دارد پدر و مادر، آن چه را در پرورش و تکامل او لازم و مفید است، بدانند و آنها را همیشه مراعات کنند.
ما هستیم که در بسیارى از موارد در اثر مراعات نکردن شرایط بهداشتی، کودکان ناسالم به وجود مى آوریم.
پس در این گونه موارد نباید آن را تقصیر دستگاه آفرینش بگذاریم، زیرا خداوند براى تکامل هر موجودى شرایط خاصى قرار داده است که اگر آنها مراعات شود، هر چیزى نیکو و مفید به وجود خواهد آمد.
به عبارت دیگر: سالم و ناقص به دنیا آمدن، علل و اسباب مادى خاص خود را دارد. هر معلول و پدیده اى از علت خاص خود صادر مى شود.
بنابر این هر نوع نقصی که در موجودات جهان وجود دارد از ناحیه موجودات است نه خداوند و به تعبیر دیگر فیض از طرف خداوند تمام است و نقص از طرف دریافت کننده فیض است.
هنگامی که علت و اسباب و شرایط به وجود آمدن نوزادی ناقص باشد، یا از نظر ژنتیکی( که بسیاری از جهات آن هنوز شناخته نشده) ، نوزاد ناقص به دنیا می آید.
جهان آفرینش شرایطى دارد که اگر کسى آنها را مراعات نکند، در نتیجه نواقصی به بار آید، تقصیر از خود او است و ربطى به عالم آفرینش ندارد.(۱)
بوعلى سینا مى گوید: خدا زردآلو را زردآلو نکرده بلکه زردآلو را ایجاد کرده است.
زردآلو از باب مثال است، منظور همه موجودات است، خدا اشیا را آفریده و آنها ذاتاً اختلاف دارند. قرآن مجید این مطلب را با یک تمثیل بیان کرده و فرموده است:
«خدا از آسمان آبى فرود آورد و هر رودخانهاى به قدر ظرفیت خودش سیلان یافت».(۲) یعنى رحمت فیض پروردگار هیچ موجود مستعدى را محروم نمى سازد و براى همه یکسان است، ولى استعداد و ظرفیت موجودات یکسان نیست. استعدادها مختلف است. هر ظرفى به قدرى که گنجایش دارد، از رحمت خدا لبریز مىگردد. پس هر موجودى، حق خود را که امکان داشته دریافت دارد، دریافت کرده است».(۳)
بنابراین نباید تصور کرد که خداوند یکى را که ممکن بود زیبا باشد، زشت قرار داد و دیگرى را که ممکن بود زشت باشد، زیبا قرار داد و با قید قرعه و یا یک اراده تبعیضآمیز هر یک از آنها را انتخاب کرد، بلکه هر جزء از اجزاى جهان تنها به همین جور که هست، امکان وجود داشته و خدا همان آفرینش را به آن داده است. اگر بخواهیم از دیدگاه علمى سخن گوییم، این گونه مىتوان گفت که هر ماده با توجه به ویژگى و شرایط خود از وجود و کمالات وجود برخوردار مىشود. تفاوت هایى که در جهان مادى و طبیعى وجود دارد، براساس تفاوت در عناصر مادى است، مثلاً کسى که از نظر زیبایى یا زشتى، شکل و وضعى خاص دارد، بر اثر تفاوت ژنتیکى و عوامل محیطى و مادى وراثت و... است که هزاران مورد شناخته شده و یا ناشناخته در طبیعت در آنها دخالت دارد و یا حتى امور غیر مادى مانند نحوه آمیزش یا مواد و غذاهایى که پدر و مادر قبل از آمیزش، یا مادر بعد از آن در دوران جنینى تغذیه مى کنند یا مانند تأثیر الکل و مواد اعتیادزا در شکل و حالت و وضع و سلامت و بهره هوشى و استعداد کودک که امروزه بدون تردید شناخته شده است.
طبق این سخن فیض الهى از ناحیه خدا تمام است و او در حق هیچ موجودى تبعیض روا نمى دارد، بلکه موجودات هستند که به فراخور شأن و جایگاه و مرتبه خود و عوامل دیگر قبول فیض مى کنند و به اندازه استحقاق، در مرتبه اى از عالم هستى جا مى دارند. در جهان خلقت آنچه که وجود دارد تبعیض نیست، بلکه تفاوت است، همان طور که ظرف یک لیترى نسبت به ظرف پنج لیترى مقدار کمترى آب در خود جاى مى دهد. آرى هر موجودى در نظام هستى به میزان ظرفیت خود دریافت فیض مى کند.
🔷امام على علیه السلام:
🍁جوینده ادب، دور اندیش تر از جوینده طلاست
👈میزان الحکمه، جلد1، صفحه99
🔷امام على(ع):
🍁در غفلت آدمى همین بس که عمر خود را در راه چیزهایى که او را نجات نمى دهد هدر کند
👈میزان الحکمه ج8ص491
✅پرسش:
آیا در کتب اهل سنت روایتی هست که حضرت زهرا همراه با فرزندانش به خانه انصار میرفتند برای یادآوری و بیعت گرفتن برای مولا علی بن ابی طالب .
🌺پاسخ:
بله .فاطمه زهرا سلام الله علیها به همراه حضرت علی علیه السلام ،امام حسن و حسین(علیهم السلام) شبانه به خانه بزرگان و رجال مدینه می رفتند و آنان را برای حمایت از امامت دعوت می کردند .
✔️در این باره عبدالله بن مسلم ، ابن قتیبه دینوری می نویسد:
علی ، فاطمه دختر رسول خدا را بر مرکبی سوار کرد و شبانه درخانه های مهاجر و انصار می گردانید و از آنان یاری می خواست .گروهی مهاجر و انصار می گفتند: ای دختر رسول خدا بیعت ما با ابوبکر تمام شد، اگر قبل از این که ابوبکر به این کار اقدام کند، شوهر و پسر عم شما علی می آمد ما از او رو برنمی گردانیدیم و با ابوبکر بیعت نمی کردیم.
🔹علی فرمود که من مشغول غسل و تدفین رسول خدا بودم؛، آیا پسندیده بود که من جنازه پیامبر را بر زمین می گذاشتم و می آمدم تا درباره به دست آوردن حکومت به نزاع بپردازم؟! فاطمه فرمود: ابوالحسن به وظیفه خود چنان که سزاوار بود عمل نمود.
👈 الامامه و السیاسه ، ص 31- 30
🔷 امام على(ع):
🍁 هر که به ریخت و پاش افتخار کند با تهیدستى خُرد و خوار مى شود.
👈 میزان الحکمه جلد1 صفحه528
🔷امام رضا علیه السلام:
🍃 هر کس نمی تواند کفاره گناهانش را بپردازد، بر محمد و ال محمد بسیار صلوات بفرستد زیرا صلوات، گناهان را کاملا از بین می برد.
👈 عیون اخبار الرضا، ج1ص294
🌸روزی هارون الرشید بهلول را خواست و او را به سمت نماینده ی تام الاختیار خود به بازار بغداد فرستاد و به او گفت:
اگر دیدی کسی به دیگری ظلم و تعدی میکند و یا کاسبی در امر خرید و فروش اجحاف میکند همان جا عدالت را اجرا کن و خطا کار را به کیفر برسان.
بهلول ناچار قبول کرد و یک دست لباس مخصوص مُحتسبان پوشید و به بازار رفت. اول پیرمرد هیزم فروشی دید که هیزمهایش را برای فروش جلویش گذاشته که ناگهان جوانی سر رسید و یک تکه از هیزمها را قاپید و بسرعت دور شد. بهلول خواست داد بزند که بگیریدش که جوان با سر به زمین افتاد و تراشه ای از چوب به بدنش فرو رفت و خون بیرون جهید, بهلول با خود گفت: حقت بود.
راه افتاد که برود بقالی دید که ماست وزن میکند و با نوک انگشت کفه ترازو را فشار میدهد تا ماست کمتری بفروشد.
بهلول خواست بگوید چه میکنی؟ که ناگهان الاغی سررسید و سر به تغار ماست بقال کرد و بقال خواست الاغ را دور کند تنه الاغ تغار ماست را برگرداند و ماست بریخت و تغار شکست.
بهلول جلوتر رفت و دکان پارچه فروشی را نگاه کرد که مرد بزاز مشغول زرع کردن پارچه بود و حین زرع کردن با انگشت نیم گز را فشار میدهد و با این کار مقداری از پارچه را به نفع خود نگه میدارد.
جلو رفت تا مچ بزاز را بگیرد و مجازاتش کند ولی با کمال تعجب دید موشی پرید داخل دخل بزاز و یک سکه به دهان گرفت بدون اینکه پارچه فروش متوجه شود به ته دکان رفت.
بهلول دیگر جلوتر نرفت و از همان دم برگشت و پیش هارون رفت و گفت:
محتسب در بازار است و احتیاجی به من و دیگری نیست....
زمین خوردن مهم نیست...
مراقب باش کسی را زمین نزنی...
با کلامی تلخ و قضاوتی بیجا....
با بی تفاوتی ونادیده گرفتنش...
دلایل اثبات ولایت فقیه به طور خلاصه به این شرح است:
أ. دلیل عقلى:
🔹 عقل حکم میکند که در رأس یک حکومت اعتقادى و آرمانى، باید شخصى قرار بگیرد که از آرمان آگاهى دارد و در شریعت اسلام، که آیین، احکام و قوانین الهى است، مصداق چنین شخصى فقیهان هستند.
ب. دلیل نقلى:
🔹براى اثبات ولایت فقیه به روایات فراوانى استناد شده است که برخى از آنها عبارتند از:
1⃣ رسول خدا(ص) فرمود: «اللهم ارحم خلفایى» (خدایا! جانشینان مرا مورد رحمت خویش قرار ده)، از آنحضرت سؤال شد: جانشینان شما چه کسانى هستند؟ رسول خدا فرمود: «الّذین یأتون من بعدى یروون حدیثى و سنّتى» (آنان که بعد از من میآیند و حدیث و سنّت مرا نقل میکنند).
2⃣ توقیع شریفى که مرحوم صدوق در کتاب «اکمال الدین» از اسحاق بن یعقوب نقل میکند که حضرت ولى عصر(عج) در پاسخ به پرسشهاى او به خط مبارکشان مرقوم فرمودند:
🌱«أمّا الحوادث الواقعة فارجعوا فیها إلى رواة حدیثنا، فإنّهم حجّتى علیکم و أنا حجّة الله علیهم»
(در رویدادهایى که اتّفاق میافتد، به راویان حدیث ما مراجعه کنید؛ زیرا آنان حجّت من بر شمایند و من حجّت خدا بر آنان هستم).
💢 سوال:
☑️ ترس از خدا به چه معناست؟
✍ پاسخ:
✅ مقوله ترس از خدا، در بین ما مقداری بد جا افتاده است. فکر می کنیم ترس از خدا مثل ترس دنیائی ست که به خاطر در امان نبودن از یک موجود خشن و بی رحم اتفاق می افتد.
در حالیکه ترس از خدا دارای معانی دیگری ست. یک معنای ترس از خدا، ترس از خشم خداوند و عذاب در دنیا و آخرت است. این نگران بودن از عصبانیت خداوند و چیزی که باعث می شود نافرمانی خدا را نکنید و ترس از جهنم و عذاب، همان ترس از خدا و قابل ستایش است.
گاهی هم انسان از این ترس دارد که نکند در جهت فرمانبری تمام توانش را به کار نبرده و ای بسا این اطاعت دست و پاشکسته مقبول درگاه حق نیفتد و پاداشی بر آن مترتب نشود یا درجه ای را که انتظار دارد برای او نسازد. چنین ترسی دلهره از رد و عدم پذیرش طاعت بوده و موجب میشود انسان در اعمالش دقت بیشتری کرده و نیّتش را هر چه بیشتر خالص کند. اگر چنین ترسی در دل نباشد و انسان به قبولی اعمالش مطمئن باشد، در جهت بهبود آنها تلاش نکرده و دچار خطا یا عجب می شود. معنای دیگر ترس از خدا، لرزش دل در برابر هیبت و عظمت خداوند است که این نوع ترس در آیات قرآن "خشیت" نامیده شده. خشیت حالت خضوع و خشوع و تسلیم در برابر حق است و هرچه درجه علم و معرفت انسان نسبت به عظمت و برزگی وجلال خداوند بیشتر شود، خود را حقیرتر و ناچیزتر دیده و به درجه خشوعش اضافه میشود. خداوند در قرآن میفرمایند: «إِنَّما یَخْشَى اللَّهَ مِنْ عِبادِهِ الْعُلَماءُ» [۱]؛ ازمیان بندگان خدا، تنها عالمان هستند که از خدا مىترسند. و نیز میفرماید: «رَضِیَ اللَّهُ عَنْهُمْ وَ رَضُوا عَنْهُ ذلِکَ لِمَنْ خَشِیَ رَبَّهُ» [۲]؛ خدا از آنان خشنود است و آنان نیز از خدا خشنود و راضى هستند. این مقام، از آن کسى است که از پروردگارش مىترسد.
در جاى دیگر مىفرماید: «وَ أَمَّا مَنْ خافَ مَقامَ رَبِّهِ وَ نَهَى النَّفْسَ عَنِ الْهَوى فَإِنَّ الْجَنَّةَ هِیَ الْمَأْوى» [۳]؛ آن کس که از مقام پروردگارش ترسیده و نفس را از هوا باز داشته، بهشت جایگاه اوست.
کسى که به این مرتبه از خوف، برسد خداوند ابهت او را در دل همه جهانیان قرار مىدهد. امام صادق علیهالسلام در این باره مى فرماید «مَنْ خافَ اللَّهَ اخافَ اللَّهُ مِنْهُ کُلَّ شَىْءٍ وَمَنْ لَمْ یَخَفِ اللَّهَ اخافَهُ اللَّهُ مِنْ کُلِّ شَىْءٍ» [۴] کسى که از خدا بترسد خداوند همه چیز را از او مىترساند و کسى که از خدا نترسد، خداوند او را از هر چیزى میترساند.
راه درست، اعتدال در خوف و رجاء است. رجاء درست انسان را وادار به پشیمانی از گناهان گذشته و توبه میکند و مقدار بیش از حد آن انسان را دچار آمال و آرزوهای بی جا کرده و از طاعت بازمیدارد. خوف هم به همین صورت است. خوف به میزان لازم انسان را از نافرمانی باز داشته و خوف بیش از حد انسان را دچار ناامیدی و یأس از درگاه خداوند میکند. امام صادق علیه السلام از پدر بزرگوارش نقل مى کند: هیچ بنده مومنی نیست مگر اینکه در قلب او دو نور است. نور خوف و نور امید. که اگر این دو نور با هم سنجیده شود، هیچ کدام بر دیگری زیادتی نکند. [۵]
علامه طباطبائی رحمه الله علیه میفرمایند:
هر کسى نمی تواند این دو شرط را در خود حفظ کند، چون باقى نگهداشتن ایمان بسیار سخت است، و بقاى آن از جهت گناهان، و مخصوصا گناهان کبیره، و باز مخصوصا تکرار و ادامه گناهان، در خطرى عظیم است، آرى ایمان آدمى دائما در لبه پرتگاه قرار دارد، چون منافیات آن دائما آن را تهدید بنابودى مىکند.
و چون چنین است، پس یک فرد مسلمان دائما ترس این را دارد، که مبادا گرانمایه ترین سرمایه نجات خود را از دست بدهد، و این امید هم دارد، که بتواند با توبه و جبران مافات آن را حفظ کند، پس چنین کسى دائما در میان خوف و رجاء قرار دارد، و خداى خود را، هم از ترس مىپرستد، و هم با امید، و در نتیجه در زندگیش هم در حالت اعتدال، میان نومیدى، که منشا خمودی ها است، و میان اطمینان به شفاعت، که کوتاهی ها و کسالت ها است، زندگى مى کند، نه بکلى نومید است، و نه بکلى مطمئن، نه گرفتار آثار سوء آن نومیدى است، و نه گرفتار آثار سوء این اطمینان. [۶]
/۳۴۲/
پی نوشت:
۱- سوره مبارکه فاطر آیه ۲۸
۲- سوره مبارکه بینه آیه ۸
۳- سوره مبارکه نازعات آیات ۴۰ و ۴۱
۴-اصول کافی ج ۳، ص ۱۱۰
۵- اصول کافی. ج۳. ص۱۱۴
۶- ترجمه تفسیر المیزان. ج۱. ص۲۸۱
✅پرسش:
واقعا اگر کسی ۳روز با کسی قهر باشد، از مسلمانی خارج شده است؟ یا عباداتش قبول نیست؟؟ حتی دلیل قهر هم مهم نیست؟
🌺پاسخ:
بیتردید قطع پیوند دوستى و دورى جستن از یکدیگر از عمده ترین زمینه هاى زایل شدن اخوت ایمانى و برادرى است و پیامبر بزرگوار اسلام از آن پرهیز داده است، چنانچه مىفرماید:
🍀«هر دو مسلمانى که از یکدیگر قهر کنند و سه روز بر آن حال بمانند و با هم آشتى نکنند از اسلام بیرون روند و میان آنها پیوند و دوستى دینى نخواهد بود.
پس هر کدام که به [اصلاح رابطه و] سخن گفتن پیشى گیرد او در روز حساب زودتر به بهشت مىرود» (1)
👈در مورد روایت فوق و دیگر روایاتی که در ان قهر کردن دو مسلمان نکوهش شده و در برخی از انها سخن از قبول نشدن اعمال نیز به میان آمده نکته ای که توجه به آن ضروری به نظر میرسد این است که در این روایات سخن از قهر کردن دو مومن است. به گونه ای که از یکدیگر اظهار برائت کنند. وسخن از ترک مراوده ودوستی ورفت وآمد نیست چون در روایات دیگر شرایط فراوانی برای انتخاب دوست ذکر شده است.
🖊 بنا بر این در موردی که انسان در ارتباط با فردی دچار مشکل میشود ویا به نوعی محذوراتی وجود دارد میتواند با او معاشرت نداشته باشد بدون اینکه با او قهر ودشمنی کند. میشود با او در حد سلام وعلیک و ادای حقوق واجب ارتباط داشت بدون اینکه با او با او رابطه رفت و آمدی بر قرارکرد از باب مثال ما با خیلی از همسایگان ویا همکاران خود رابطه دوستی ورفت وآمدی نداریم ضمن آنکه با آنها قهر هم نیستیم و رابطه در حد سلام و احوال پرسی ودیگر حقوقی که دو مسلمان بر همدیگر دارند فیما بینمان برقرار است با افرادی هم که صلاحیت همنشین بودن و دوستی را ندارند نیز میشود در حد ارتباط معمولی اکتفا کرد.
1. (کافى، ج 2، ص 345 - وسائلالشیعه، ج 8، ص 585)