۰۵ ارديبهشت ۹۶ ، ۰۳:۴۵
داستانی فوق العاده-منهاج الرضا
بایزید بسطامی و دوستش
📝 روزی مردی، بایزید بسطامی را در کوچه ای دید.
پس از احوالپرسی از بایزید پرسید:
دوست من ! ما همکلاس و هم مکتب بودیم؛ هر آنچه تو خواندی من هم خواندم ...
استادمان نیز یکی بود؛ حال تو چگونه به این مقام رسیدی؟
و من چرا مثل تو نشدم؟
بایزید گفت : تو هر چه شنیدی؛ اندوختی و من هر چه خواندم؛ عمل کردم.
✨ به عمل کار بر آید ؛ به سخندانی نیست "✨