.
💎یه نوع آلزایمر هست که فقط مادرا دارن،
اینطوریه که شما بدترین کارو در حقشون میکنید
اما یه ساعت دیگه همه چی از یادشون میره.
.
💎یه نوع آلزایمر هست که فقط مادرا دارن،
اینطوریه که شما بدترین کارو در حقشون میکنید
اما یه ساعت دیگه همه چی از یادشون میره.
دیدمان باید عوض شود
💥ما همیشه چیزی را میبینیم که دوست داریم ببینیم !
این را زمانی میفهمیم که خیلی چیزها را از دست داده ایم
🔷امام علی علیه السلام:
🍁تنها از پروردگارت بخواه، که بخشیدن و نبخشیدن به دست اوست
👈نهج البلاغه، قسمتی از نامه31
👇👇👇
💢سوال:
☑️ تولد انسان های معلول یا ناقص الخلقه چطور با عدل خدا سازگار است؟
✍️ پاسخ:
✅ جهانى که ما در آن زندگى مىی کنیم، جهان ماده است، یعنى هر چیزى در شرایط خاص و با علل و اسباب خاص خود به وجود مى آید و تدریجاً کامل مى گردد. اگر شرایط و حدود آن مراعات نشود، موجودى ناقص و بى فایده و گاه زیانبار به دست مى آید.
میوه درخت در موقعى به صورت کامل به دست مى آید که باغبان آن را به موقع آب و کود دهد و به کلیه اصول رشد توجه داشته باشد و آنها را فراهم آورد. در غیر این صورت میوه درخت به صورت کامل به دست نمى آید، زیرا جهان مادى و طبیعى این طور نیست که در هر شرایطى موجودات سالم و کامل تحویل دهد.
پس براى به دست آمدن میوه سالم و کامل، باغبان باید آن چه را در پرورش و تکامل آن لازم است، مراعات کند.
همچنین براى نوزاد سالم ضرورت دارد پدر و مادر، آن چه را در پرورش و تکامل او لازم و مفید است، بدانند و آنها را همیشه مراعات کنند.
ما هستیم که در بسیارى از موارد در اثر مراعات نکردن شرایط بهداشتی، کودکان ناسالم به وجود مى آوریم.
پس در این گونه موارد نباید آن را تقصیر دستگاه آفرینش بگذاریم، زیرا خداوند براى تکامل هر موجودى شرایط خاصى قرار داده است که اگر آنها مراعات شود، هر چیزى نیکو و مفید به وجود خواهد آمد.
به عبارت دیگر: سالم و ناقص به دنیا آمدن، علل و اسباب مادى خاص خود را دارد. هر معلول و پدیده اى از علت خاص خود صادر مى شود.
بنابر این هر نوع نقصی که در موجودات جهان وجود دارد از ناحیه موجودات است نه خداوند و به تعبیر دیگر فیض از طرف خداوند تمام است و نقص از طرف دریافت کننده فیض است.
هنگامی که علت و اسباب و شرایط به وجود آمدن نوزادی ناقص باشد، یا از نظر ژنتیکی( که بسیاری از جهات آن هنوز شناخته نشده) ، نوزاد ناقص به دنیا می آید.
جهان آفرینش شرایطى دارد که اگر کسى آنها را مراعات نکند، در نتیجه نواقصی به بار آید، تقصیر از خود او است و ربطى به عالم آفرینش ندارد.(۱)
بوعلى سینا مى گوید: خدا زردآلو را زردآلو نکرده بلکه زردآلو را ایجاد کرده است.
زردآلو از باب مثال است، منظور همه موجودات است، خدا اشیا را آفریده و آنها ذاتاً اختلاف دارند. قرآن مجید این مطلب را با یک تمثیل بیان کرده و فرموده است:
«خدا از آسمان آبى فرود آورد و هر رودخانهاى به قدر ظرفیت خودش سیلان یافت».(۲) یعنى رحمت فیض پروردگار هیچ موجود مستعدى را محروم نمى سازد و براى همه یکسان است، ولى استعداد و ظرفیت موجودات یکسان نیست. استعدادها مختلف است. هر ظرفى به قدرى که گنجایش دارد، از رحمت خدا لبریز مىگردد. پس هر موجودى، حق خود را که امکان داشته دریافت دارد، دریافت کرده است».(۳)
بنابراین نباید تصور کرد که خداوند یکى را که ممکن بود زیبا باشد، زشت قرار داد و دیگرى را که ممکن بود زشت باشد، زیبا قرار داد و با قید قرعه و یا یک اراده تبعیضآمیز هر یک از آنها را انتخاب کرد، بلکه هر جزء از اجزاى جهان تنها به همین جور که هست، امکان وجود داشته و خدا همان آفرینش را به آن داده است. اگر بخواهیم از دیدگاه علمى سخن گوییم، این گونه مىتوان گفت که هر ماده با توجه به ویژگى و شرایط خود از وجود و کمالات وجود برخوردار مىشود. تفاوت هایى که در جهان مادى و طبیعى وجود دارد، براساس تفاوت در عناصر مادى است، مثلاً کسى که از نظر زیبایى یا زشتى، شکل و وضعى خاص دارد، بر اثر تفاوت ژنتیکى و عوامل محیطى و مادى وراثت و... است که هزاران مورد شناخته شده و یا ناشناخته در طبیعت در آنها دخالت دارد و یا حتى امور غیر مادى مانند نحوه آمیزش یا مواد و غذاهایى که پدر و مادر قبل از آمیزش، یا مادر بعد از آن در دوران جنینى تغذیه مى کنند یا مانند تأثیر الکل و مواد اعتیادزا در شکل و حالت و وضع و سلامت و بهره هوشى و استعداد کودک که امروزه بدون تردید شناخته شده است.
طبق این سخن فیض الهى از ناحیه خدا تمام است و او در حق هیچ موجودى تبعیض روا نمى دارد، بلکه موجودات هستند که به فراخور شأن و جایگاه و مرتبه خود و عوامل دیگر قبول فیض مى کنند و به اندازه استحقاق، در مرتبه اى از عالم هستى جا مى دارند. در جهان خلقت آنچه که وجود دارد تبعیض نیست، بلکه تفاوت است، همان طور که ظرف یک لیترى نسبت به ظرف پنج لیترى مقدار کمترى آب در خود جاى مى دهد. آرى هر موجودى در نظام هستى به میزان ظرفیت خود دریافت فیض مى کند.
🔷امام على علیه السلام:
🍁جوینده ادب، دور اندیش تر از جوینده طلاست
👈میزان الحکمه، جلد1، صفحه99
🔷امام على(ع):
🍁در غفلت آدمى همین بس که عمر خود را در راه چیزهایى که او را نجات نمى دهد هدر کند
👈میزان الحکمه ج8ص491
✅پرسش:
آیا در کتب اهل سنت روایتی هست که حضرت زهرا همراه با فرزندانش به خانه انصار میرفتند برای یادآوری و بیعت گرفتن برای مولا علی بن ابی طالب .
🌺پاسخ:
بله .فاطمه زهرا سلام الله علیها به همراه حضرت علی علیه السلام ،امام حسن و حسین(علیهم السلام) شبانه به خانه بزرگان و رجال مدینه می رفتند و آنان را برای حمایت از امامت دعوت می کردند .
✔️در این باره عبدالله بن مسلم ، ابن قتیبه دینوری می نویسد:
علی ، فاطمه دختر رسول خدا را بر مرکبی سوار کرد و شبانه درخانه های مهاجر و انصار می گردانید و از آنان یاری می خواست .گروهی مهاجر و انصار می گفتند: ای دختر رسول خدا بیعت ما با ابوبکر تمام شد، اگر قبل از این که ابوبکر به این کار اقدام کند، شوهر و پسر عم شما علی می آمد ما از او رو برنمی گردانیدیم و با ابوبکر بیعت نمی کردیم.
🔹علی فرمود که من مشغول غسل و تدفین رسول خدا بودم؛، آیا پسندیده بود که من جنازه پیامبر را بر زمین می گذاشتم و می آمدم تا درباره به دست آوردن حکومت به نزاع بپردازم؟! فاطمه فرمود: ابوالحسن به وظیفه خود چنان که سزاوار بود عمل نمود.
👈 الامامه و السیاسه ، ص 31- 30
🔷 امام على(ع):
🍁 هر که به ریخت و پاش افتخار کند با تهیدستى خُرد و خوار مى شود.
👈 میزان الحکمه جلد1 صفحه528
🔷امام رضا علیه السلام:
🍃 هر کس نمی تواند کفاره گناهانش را بپردازد، بر محمد و ال محمد بسیار صلوات بفرستد زیرا صلوات، گناهان را کاملا از بین می برد.
👈 عیون اخبار الرضا، ج1ص294
🌸روزی هارون الرشید بهلول را خواست و او را به سمت نماینده ی تام الاختیار خود به بازار بغداد فرستاد و به او گفت:
اگر دیدی کسی به دیگری ظلم و تعدی میکند و یا کاسبی در امر خرید و فروش اجحاف میکند همان جا عدالت را اجرا کن و خطا کار را به کیفر برسان.
بهلول ناچار قبول کرد و یک دست لباس مخصوص مُحتسبان پوشید و به بازار رفت. اول پیرمرد هیزم فروشی دید که هیزمهایش را برای فروش جلویش گذاشته که ناگهان جوانی سر رسید و یک تکه از هیزمها را قاپید و بسرعت دور شد. بهلول خواست داد بزند که بگیریدش که جوان با سر به زمین افتاد و تراشه ای از چوب به بدنش فرو رفت و خون بیرون جهید, بهلول با خود گفت: حقت بود.
راه افتاد که برود بقالی دید که ماست وزن میکند و با نوک انگشت کفه ترازو را فشار میدهد تا ماست کمتری بفروشد.
بهلول خواست بگوید چه میکنی؟ که ناگهان الاغی سررسید و سر به تغار ماست بقال کرد و بقال خواست الاغ را دور کند تنه الاغ تغار ماست را برگرداند و ماست بریخت و تغار شکست.
بهلول جلوتر رفت و دکان پارچه فروشی را نگاه کرد که مرد بزاز مشغول زرع کردن پارچه بود و حین زرع کردن با انگشت نیم گز را فشار میدهد و با این کار مقداری از پارچه را به نفع خود نگه میدارد.
جلو رفت تا مچ بزاز را بگیرد و مجازاتش کند ولی با کمال تعجب دید موشی پرید داخل دخل بزاز و یک سکه به دهان گرفت بدون اینکه پارچه فروش متوجه شود به ته دکان رفت.
بهلول دیگر جلوتر نرفت و از همان دم برگشت و پیش هارون رفت و گفت:
محتسب در بازار است و احتیاجی به من و دیگری نیست....
زمین خوردن مهم نیست...
مراقب باش کسی را زمین نزنی...
با کلامی تلخ و قضاوتی بیجا....
با بی تفاوتی ونادیده گرفتنش...
دلایل اثبات ولایت فقیه به طور خلاصه به این شرح است:
أ. دلیل عقلى:
🔹 عقل حکم میکند که در رأس یک حکومت اعتقادى و آرمانى، باید شخصى قرار بگیرد که از آرمان آگاهى دارد و در شریعت اسلام، که آیین، احکام و قوانین الهى است، مصداق چنین شخصى فقیهان هستند.
ب. دلیل نقلى:
🔹براى اثبات ولایت فقیه به روایات فراوانى استناد شده است که برخى از آنها عبارتند از:
1⃣ رسول خدا(ص) فرمود: «اللهم ارحم خلفایى» (خدایا! جانشینان مرا مورد رحمت خویش قرار ده)، از آنحضرت سؤال شد: جانشینان شما چه کسانى هستند؟ رسول خدا فرمود: «الّذین یأتون من بعدى یروون حدیثى و سنّتى» (آنان که بعد از من میآیند و حدیث و سنّت مرا نقل میکنند).
2⃣ توقیع شریفى که مرحوم صدوق در کتاب «اکمال الدین» از اسحاق بن یعقوب نقل میکند که حضرت ولى عصر(عج) در پاسخ به پرسشهاى او به خط مبارکشان مرقوم فرمودند:
🌱«أمّا الحوادث الواقعة فارجعوا فیها إلى رواة حدیثنا، فإنّهم حجّتى علیکم و أنا حجّة الله علیهم»
(در رویدادهایى که اتّفاق میافتد، به راویان حدیث ما مراجعه کنید؛ زیرا آنان حجّت من بر شمایند و من حجّت خدا بر آنان هستم).
💢 سوال:
☑️ ترس از خدا به چه معناست؟
✍ پاسخ:
✅ مقوله ترس از خدا، در بین ما مقداری بد جا افتاده است. فکر می کنیم ترس از خدا مثل ترس دنیائی ست که به خاطر در امان نبودن از یک موجود خشن و بی رحم اتفاق می افتد.
در حالیکه ترس از خدا دارای معانی دیگری ست. یک معنای ترس از خدا، ترس از خشم خداوند و عذاب در دنیا و آخرت است. این نگران بودن از عصبانیت خداوند و چیزی که باعث می شود نافرمانی خدا را نکنید و ترس از جهنم و عذاب، همان ترس از خدا و قابل ستایش است.
گاهی هم انسان از این ترس دارد که نکند در جهت فرمانبری تمام توانش را به کار نبرده و ای بسا این اطاعت دست و پاشکسته مقبول درگاه حق نیفتد و پاداشی بر آن مترتب نشود یا درجه ای را که انتظار دارد برای او نسازد. چنین ترسی دلهره از رد و عدم پذیرش طاعت بوده و موجب میشود انسان در اعمالش دقت بیشتری کرده و نیّتش را هر چه بیشتر خالص کند. اگر چنین ترسی در دل نباشد و انسان به قبولی اعمالش مطمئن باشد، در جهت بهبود آنها تلاش نکرده و دچار خطا یا عجب می شود. معنای دیگر ترس از خدا، لرزش دل در برابر هیبت و عظمت خداوند است که این نوع ترس در آیات قرآن "خشیت" نامیده شده. خشیت حالت خضوع و خشوع و تسلیم در برابر حق است و هرچه درجه علم و معرفت انسان نسبت به عظمت و برزگی وجلال خداوند بیشتر شود، خود را حقیرتر و ناچیزتر دیده و به درجه خشوعش اضافه میشود. خداوند در قرآن میفرمایند: «إِنَّما یَخْشَى اللَّهَ مِنْ عِبادِهِ الْعُلَماءُ» [۱]؛ ازمیان بندگان خدا، تنها عالمان هستند که از خدا مىترسند. و نیز میفرماید: «رَضِیَ اللَّهُ عَنْهُمْ وَ رَضُوا عَنْهُ ذلِکَ لِمَنْ خَشِیَ رَبَّهُ» [۲]؛ خدا از آنان خشنود است و آنان نیز از خدا خشنود و راضى هستند. این مقام، از آن کسى است که از پروردگارش مىترسد.
در جاى دیگر مىفرماید: «وَ أَمَّا مَنْ خافَ مَقامَ رَبِّهِ وَ نَهَى النَّفْسَ عَنِ الْهَوى فَإِنَّ الْجَنَّةَ هِیَ الْمَأْوى» [۳]؛ آن کس که از مقام پروردگارش ترسیده و نفس را از هوا باز داشته، بهشت جایگاه اوست.
کسى که به این مرتبه از خوف، برسد خداوند ابهت او را در دل همه جهانیان قرار مىدهد. امام صادق علیهالسلام در این باره مى فرماید «مَنْ خافَ اللَّهَ اخافَ اللَّهُ مِنْهُ کُلَّ شَىْءٍ وَمَنْ لَمْ یَخَفِ اللَّهَ اخافَهُ اللَّهُ مِنْ کُلِّ شَىْءٍ» [۴] کسى که از خدا بترسد خداوند همه چیز را از او مىترساند و کسى که از خدا نترسد، خداوند او را از هر چیزى میترساند.
راه درست، اعتدال در خوف و رجاء است. رجاء درست انسان را وادار به پشیمانی از گناهان گذشته و توبه میکند و مقدار بیش از حد آن انسان را دچار آمال و آرزوهای بی جا کرده و از طاعت بازمیدارد. خوف هم به همین صورت است. خوف به میزان لازم انسان را از نافرمانی باز داشته و خوف بیش از حد انسان را دچار ناامیدی و یأس از درگاه خداوند میکند. امام صادق علیه السلام از پدر بزرگوارش نقل مى کند: هیچ بنده مومنی نیست مگر اینکه در قلب او دو نور است. نور خوف و نور امید. که اگر این دو نور با هم سنجیده شود، هیچ کدام بر دیگری زیادتی نکند. [۵]
علامه طباطبائی رحمه الله علیه میفرمایند:
هر کسى نمی تواند این دو شرط را در خود حفظ کند، چون باقى نگهداشتن ایمان بسیار سخت است، و بقاى آن از جهت گناهان، و مخصوصا گناهان کبیره، و باز مخصوصا تکرار و ادامه گناهان، در خطرى عظیم است، آرى ایمان آدمى دائما در لبه پرتگاه قرار دارد، چون منافیات آن دائما آن را تهدید بنابودى مىکند.
و چون چنین است، پس یک فرد مسلمان دائما ترس این را دارد، که مبادا گرانمایه ترین سرمایه نجات خود را از دست بدهد، و این امید هم دارد، که بتواند با توبه و جبران مافات آن را حفظ کند، پس چنین کسى دائما در میان خوف و رجاء قرار دارد، و خداى خود را، هم از ترس مىپرستد، و هم با امید، و در نتیجه در زندگیش هم در حالت اعتدال، میان نومیدى، که منشا خمودی ها است، و میان اطمینان به شفاعت، که کوتاهی ها و کسالت ها است، زندگى مى کند، نه بکلى نومید است، و نه بکلى مطمئن، نه گرفتار آثار سوء آن نومیدى است، و نه گرفتار آثار سوء این اطمینان. [۶]
/۳۴۲/
پی نوشت:
۱- سوره مبارکه فاطر آیه ۲۸
۲- سوره مبارکه بینه آیه ۸
۳- سوره مبارکه نازعات آیات ۴۰ و ۴۱
۴-اصول کافی ج ۳، ص ۱۱۰
۵- اصول کافی. ج۳. ص۱۱۴
۶- ترجمه تفسیر المیزان. ج۱. ص۲۸۱
✅پرسش:
واقعا اگر کسی ۳روز با کسی قهر باشد، از مسلمانی خارج شده است؟ یا عباداتش قبول نیست؟؟ حتی دلیل قهر هم مهم نیست؟
🌺پاسخ:
بیتردید قطع پیوند دوستى و دورى جستن از یکدیگر از عمده ترین زمینه هاى زایل شدن اخوت ایمانى و برادرى است و پیامبر بزرگوار اسلام از آن پرهیز داده است، چنانچه مىفرماید:
🍀«هر دو مسلمانى که از یکدیگر قهر کنند و سه روز بر آن حال بمانند و با هم آشتى نکنند از اسلام بیرون روند و میان آنها پیوند و دوستى دینى نخواهد بود.
پس هر کدام که به [اصلاح رابطه و] سخن گفتن پیشى گیرد او در روز حساب زودتر به بهشت مىرود» (1)
👈در مورد روایت فوق و دیگر روایاتی که در ان قهر کردن دو مسلمان نکوهش شده و در برخی از انها سخن از قبول نشدن اعمال نیز به میان آمده نکته ای که توجه به آن ضروری به نظر میرسد این است که در این روایات سخن از قهر کردن دو مومن است. به گونه ای که از یکدیگر اظهار برائت کنند. وسخن از ترک مراوده ودوستی ورفت وآمد نیست چون در روایات دیگر شرایط فراوانی برای انتخاب دوست ذکر شده است.
🖊 بنا بر این در موردی که انسان در ارتباط با فردی دچار مشکل میشود ویا به نوعی محذوراتی وجود دارد میتواند با او معاشرت نداشته باشد بدون اینکه با او قهر ودشمنی کند. میشود با او در حد سلام وعلیک و ادای حقوق واجب ارتباط داشت بدون اینکه با او با او رابطه رفت و آمدی بر قرارکرد از باب مثال ما با خیلی از همسایگان ویا همکاران خود رابطه دوستی ورفت وآمدی نداریم ضمن آنکه با آنها قهر هم نیستیم و رابطه در حد سلام و احوال پرسی ودیگر حقوقی که دو مسلمان بر همدیگر دارند فیما بینمان برقرار است با افرادی هم که صلاحیت همنشین بودن و دوستی را ندارند نیز میشود در حد ارتباط معمولی اکتفا کرد.
1. (کافى، ج 2، ص 345 - وسائلالشیعه، ج 8، ص 585)
💢 سوال:
☑️ منظور از تشیع انگلیسی چیست؟
✍ پاسخ:
✅ انگلیسی ها به تفرقه افکنی معروف هستند، و برای هموار کردن مسیر سلطه خود از این ابزار بسیار بهره می بردند. از همین رو برای گروهی که خود را شیعه معرفی نموده و در صدد تفرقه افکنی بین مسلمانان هستند، عبارت "تشیع انگلیسی" به کار برده شده است.
برای شناخت بهتر این فرقه ، بهتر است بجای تمرکز بر روی افراد ، به شاخصه های مهم ایشان پرداخته شود تا هم افراد همسو با این عده شناخته شوند و هم معیاری باشد که بقیه شیعیان مرزبندی خود را با این گروه حفظ کنند .
شاخصه اصلی این گروه تفرقه افکنی بین مسلمانان و برجسته سازی نقاط اختلاف مذاهب اسلامی است. مثلا ایامی که به ابتکار امام خمینی هفته وحدت نامیده شد، مورد مخالفت این گروه است و همان ایام را دهه برائت نامیده اند. از نظر این گروه جشن عمرکشان و سب و لعن بزرگان اهل سنت بسیار با اهمیت است و تلاش دارند، حتما به صورت علنی و جلب توجه کننده در این راستا اقدام کنند. مثل آنکه با لباس های غیر متعارف و یکپارچه قرمز، سوار بر الاغ به وسط شهر آمدند تا حتما کارشان انعکاس رسانه ای بیابد.
این گروه به دروغ خود را محب و سینه چاک اهل بیت (ع) و تشیع معرفی می کنند ، اما در زمانی که حرم های مطهر اهل بیت (ع) در عراق و سوریه مورد حمله و هجمه دشمنان اسلام قرار گرفت ، کوچکترین حرکتی در راستای دفاع از حریم اهل بیت (ع) از خود نشان ندادند و حتی یک نفر از طرفداران این جریان در صف مدافعان حرم قرار نگرفته اند.
از دیگر شاخصه های فاجعه بار این گروه ، ایجاد اختلاف در بین شیعه با استفاده از ابزار تکفیر و ارتداد هست . تا جایی که برخی از عالمان بزرگ شیعه که مورد احترام و تکریم همگان هستند نیز از تیغ تکفیر آنان در امان نمانده اند ! از جمله این عالمان وارسته می توان به آیت الله بهجت اشاره کرد که برخی از سران تشیع انگلیسی به مرتد و کافر بودن ایشان تصریح می کنند !
از شاخصه های دیگر این جریان ، نشان دادن چهره ای افراطی و خونریز از شیعه هست . به عنوان مثال هنگامی که مراجع بزرگ شیعه تظاهر به قمه زنی در عزاداری های سید الشهدا (ع) را نهی کرده و برخی فتوای به حرمت آن داده اند . این دسته با تاکید بر مستحب بودن آن جلسات مفصل قمه زنی و لطمه زنی به راه انداخته و تصاویر دلخراش آن را از طریق شبکه های گسترده ماهواره ای خود پوشش می دهند. این گونه تصاویر موجب وهن تشیع شده و این پیام را به بیننده القا می کند که شیعیان عده ای بی رحم و خونریز و افراطی هستند که حتی به خود و فرزندانشان رحم نکرده و جراحت بر خود وارد می کنند .
همان گونه که امام خمینی (ره) مهم ترین شاخصه اسلام آمریکایی را اسلام جدای از سیاست و صحنه زندگی مردم معرفی کردند ، تشیع انگلیسی نیز دقیقا همین مشخصه را با خود دارد . القای جدایی دین از سیاست و بی تفاوتی بر آنچه بر جهان اسلام و دنیای تشیع می گذرد ، از شاخصه های اساسی شیعیان انگلیسی است ! این عده به شدت بر این نکته در جلسات عزادادری و جشن خود تاکید دارند . این که مجالس عزاداری فقط باید بر گریه بر مظلومیت اهل بیت (ع) گذرانده شود و از طرح مباحث اجتماعی و اموری که به زندگی مردم مرتبط هست باید جلوگیری شود ، از نکات برجسته ای است که در برگزاری مراسم مذهبی این عده قابل مشاهده است .
با این شاخصه ها به راحتی می توان مصادیق این گروه را شناخت. البته وجود این شاخصه ها در طیف متنوعی از افراد مشاهده می شود .به گونه ای که بعضی از آنها که تندروی بیشتری دارند، در مقاطعی مورد مخالفت برخی دیگر از همین طیف قرار گرفته اند. اما در اصل مسیر تفرقه افکنی و نشان دادن چهره ای مشوّه از شیعه ، کاملا همنوا هستند. حال یکی با اتهامات بسیار زشت نسبت به بزرگان اهل سنت در این مسیر تلاش می کند و در انگلیس فحش هایش را بر روی بالن به معرض دید عموم می گذارد، و دیگری در دهها شبکه ماهواره ای با مرکزیت انگلیس، به ایجاد تنفر در دل اهل سنت نسبت به شیعیان اقدام می کند و ...
البته شاید گفته شود نیازی به تبارشناسی این جریان با چنین شاخصه هایی نیست و امروز مساله علنی تر از آن شده است که نیاز به بررسی چندانی وجود داشته باشد. چرا که بعضی از افراد این جریان به وساطت انگلیس از زندان آزاد شده و پناهندگی این کشور را دریافت کرده اند و به صراحت نیز دریافت کمک مالی از انگلیس را تائید کرده اند، حتی وقاحت را تا بدان جا رسانده اند که ملکه انگلیس را از سادات و با لفظ از اهل بیت هم خوانده اند.
اما خوبی توجه به شاخصه ها این است که افراد دیگر این جریان نیز شناسایی می شوند هر چند که تلاش کنند خط و ربط شان با انگلیس را مخفی کنند.
در اینجا تذکر این نکته مهم است که این شاخصه ها را برای سردسته ها به کار می بریم و افراد معمولی ممکن است صرفا فریب خورده و یا بی توجه به اصل ماجرا باشند. اما نتیجه کارشان ، رسیدن دشمنان اسلام و انگلیس خبیث به اهدافش می باشد.
💢 سوال:
☑️ از منظر دینی چرا رنج و درد خلق شده است؟
✍ پاسخ:
✅ خداوند زندگی انسان را توأم با رنج و مشقت قرار داد تا وی را تربیت کند و استعدادهایش را شکوفا نماید.
شداید و ناملایمات برای انسان جنبه سازندگی دارند. بسیاری از کمالات و رشدها است که جز در رو برو شدن با سختی ها و گرفتاری ها ، جز در نتیجه برخوردها، جز در میدان مبارزه و پنجه نرم کردن با حوادث به دست نمی آید.
سختی ها در زندگی بشر تنها گوهر واقعی انسان را آشکار نمی کند، بلکه به گوهر وی تکامل می بخشد، بلاها و سختی ها اثر کیمیایی دارند ، و سازنده اند. از موجودی ، موجود دیگر ، از ضعیف ، قوی ، از پست، عالی، از خام، پخته به وجود می آورند.
همچنین خداوند به وسیله حوادث، انسان ها را امتحان می کند. قرآن می فرماید: «قطعاً همة شما را با چیزی از ترس و گرسنگی و زیان مالی و جانی، و کمبود میوه ها آزمایش می کنیم و بشارت ده استقامت کنندگان را.»(۱)
خداوند برای شکوفا کردن استعدادها و پرورش دادن بندگانش، آنان را با گرفتاری ها می آزماید، یعنی همان گونه که فولاد را برای استحکام بیشتر در کوره می گذارند تا به اصطلاح آبدیده شود و فلز خالص به دست آید، آدمی را نیز در کوره حوادث سخت پرورش می دهد تا مقاوم گردد.
امتحان خدا با گرفتاری ها ، به کار باغبان پر تجربه شبیه است که دانه های مستعد را در سرزمین های آماده می پاشد.
دانه ها با استفاده از داده های طبیعی شروع به رشد و نمو می کنند، تدریجاً با مشکلات می جنگند و با حوادث پیکار می نمایند، در برابر طوفان ها ی سخت و سرمای کشنده و گرمای سوزان، ایستادگی به خرج می دهند تا شاخة گلی زیبا یا درختی تنومند و پرثمر بار آید که بتواند به زندگی خود در برابر حوادث سخت ادامه دهد.
سربازان برای این که از نظر جنگی نیرومند و قوی شوند، به مانور و جنگ های فرضی می برند و در برابر انواع مشکلات ، تشنگی ، گرسنگی ، گرما، سرما، حوادث دشوار و موانع سخت قرار می دهند تا ورزیده و آبدیده شوند.(۲)
حضرت علی (ع) فرمود: «در حوادث روزگار جوهر مردان شناخته می شود.»(۳) و فرمود: «سازندگی بلا و گرفتاری ها برای مؤمن سریع تر است از اثر باران در زمین.»(۴) حضرت صادق(ع) فرمود: «بلا زینت مؤمن است.»(۵) رسول گرامی اسلام فرمود: «خداوند بنده مؤمنش را با بلا تغذیه می کند، همان گونه که مادر فرزندش را با شیر تغذیه می کند.»(۶)
حضرت صادق (ع) فرمود : «مؤمن به منزله کفه ترازو است. هر اندازه ایمانش زیاد شود، گرفتاریش زیاد می شود.»(۷)
از قرآن و حدیث استفاده می شود نظام زندگی انسان در جهان هستی، نظام تکامل و پرورش است و همه مردم (از پیامبران گرفته تا دیگران) در حوادث روزگار دست و پنجه نرم می کنند تا تربیت و ساخته شوند و شایستگی دریافت پاداش های عظیم الهی را کسب نمایند. از طرف دیگر وجود سختی ها در زندگی، لازمه زندگی مادی است.
زندگی مادی همراه با محدودیت و تزاحم و کشمکش ها است. مواد و عناصر در همدیگر تأثیر می گذارند، یا اثر هم دیگر را خنثی می کنند و به هر ترتیب ، تزاحم حاکم بر عالم ماده است و انسان نیز از این قاعده مستثنی نیست. فیلسوفان می گویند: «لولا التضاد ما صحّ دوام الفیض؛ اگر تضاد و کشمکش در عالم مادی نبود، فیض و رحمت الهی دوام و استمرار نمی یافت.» بنابراین وجود سختی ها و مشکلات نه تنها برای انسان ، بلکه تمام موجودات عالم است، با این تفاوت که لازمه تکامل انسان وجود سختی ها است.
پی نوشت ها:
۱- بقره (۲) ایه ۱۵۵.
۲- تفسیر نمونه، ج۱، ص ۵۲۷؛ مرتضی مطهری، بیست گفتار، ص ۱۷۶.
۳تا۷- محمد محمدی ری شهری، میزان الحکمة ، واژة بلا، شماره ۱۸۹۱ ، ۱۸۹۹ ، ۱۹۳۱، ۱۹۵۰
✅پرسش:
چرا حاجت گرفتن، نشانه بر حق بودن اسلام بر دیگر ادیان نیست؟
🌺پاسخ:
حقانیت اسلام بر استدلال های عقلانی متعددی مبتنی شده است . از اثبات وجود و صفات خداوند تا لزوم ارسال پیامبران و معجزه و اعجاز قرآن کریم که نشانه ی حقانیت اسلام است.
🍃 اما حاجت گرفتن را باید معنی کرد. اگر منظور این است که اتفاقی به ظاهر خاص و خارج از توان افراد عادی صورت می گیرد، به تنهایی نشانه ی حقانیت نیست چون تنها اعجاز است که نشانه ی حقانیت الهی است و اعجاز نیز تفاوت های زیادی با اعمال مرتاضان و امثال آنها دارد:
📌 ممکن است کسی بر اثر ریاضت یا استخدام جن ، کاری خلاف توانایی افراد عادی انجام دهد. این امور معجزه یا کرامت خوانده نمی شود. چون هر کسی با رفتن آن مسیر می تواند آن کار ها را انجام دهد.
💢 سوال:
☑️ رویای صادقه چیست؟ از کجا بدانیم کدام خواب ما رویای صادقه است؟
✍ پاسخ:
✅ رؤیا از جهت آنچه که انسان در خواب می بیند و از حیث مقام و مرتبه وجودی انسان که گیرنده و دریافت کننده آن صورت ها می باشد دارای اقسامی است:
۱- خوابی که بسته به نوع مزاج بدنی انسان یا خلقیات وی، مستند به اسباب خارجی طبیعی، مزاجی و یا اسباب داخلی یا اخلاقی و روحی انسان می باشد. مثلا" گفته شده کسی که مزاجش گرم است حرکاتش مشوش و مضطرب بوده، خواب او هم پر از اضطراب است. این خواب آشفته مستند به مزاج بدنی خواب بیننده می باشد. یا اگر کسی ، انسانی یا کاری را خیلی دوست داشته باشد، آن را در خواب می بیند و یا نسبت به شخصی بغض و عداوت زیاد دارد ،در خواب با او جدال می کند. این جدال و آن همراهی ، مستند به خلقیات و ملکات اخلاقی انسان است.
۲- خوابی که به حوادث خارج از مسائل و مزاجی و خلقی، مربوط است. در این نوع خواب نفس انسانی از عالم دنیوی گذشته و با توجه به همگونی که با عالم مثال و عقل دارد، با آن دو مرتبط می گردد. این نوع خواب گاهی صریح و واضح است و تعبیرش آسان می باشد مانند خواب حضرت ابراهیم در کشتن فرزندش حضرت اسماعیل. گاهی غیرصریح و روشن است که ارجاع آن خواب به معنای اصلی خود مشکل و سخت است مانند خواب حضرت یوسف (ع). در مواردی خواب غیرصریح است که از این نوع خواب به (اضغاث احلام) یاد می کنند، یعنی خواب های پریشان و آشفته.
خوابها از جهات دیگر به اقسام گوناگونی تقسیم می شود:
برخی از رؤیاها ناشی از تأثیر اسباب و عوامل خارجی مانند گرما و سرما و یا عوامل داخلی مثل مریضی و وضع مزاج و پر بودن معده و ناراحتی های روحی و غیر آن، روی قوه متخیله انسان و در نتیجه درچگونگی رؤیا و خواب مؤثر است. همچنین اخلاق و خصوصیات انسانی تأثیر زیادی در نوع تخیل دارد مانند این که کسی یا چیزی و یا کاری را زیاد و بیش از حد دوست داشتن.
البته اغلب خوابها ناشی از تخیلات نفسانی است که برآمده از تأثیر اسباب و عوامل خارجی یا داخلی است که در حقیقت حاکی از کیفیت عمل و اثر این اسباب است.
-زمان خواب دیدن مثل سرشب یا وسط شب یا آخر شب یا بعد از نماز صبح نیز درچگو نگی رؤیا وصدق وکذب آن تأثیر می گذارد. معمولاً خوابهاى صادقه بعد از نیمه شب تا پیش از اذان صبح مىباشد . خوابهاى بعد از نماز صبح غالبا قابل تعبیر نیست، اگر چه با توجه به وضعیت جسمی وروحی متفاوت افرادنمی توان گفت هیچ یک از رؤیاهای بعد ازصبح تعبیر ندارد . حتى فصلهاى سال هم در تعبیرخواب تأثیر دارد؛ مثلاً فردى در پاییز ببیند که درختان میوه کرده است، دلالت بر ضرر وى دارد. اگر هنگام بهار همین رؤیا را ببیند دلالت بر منفعت او دارد. حتى شغل کسی که خواب مىبیند تأثیر دارد مثلاً اگر کاسب خواب ببیند کاسه شیر مىنوشد ،دلالت بر کسب مال دارد؛ ولى اگر دانشجو و طالب علم چنین خوابى ببیند، دلالت به تحصیل علم دارد و... .
ابوبصیر از امام صادقپرسید: آیا خواب راست و دروغ هر دو یک منشأ دارد؟ حضرت فرمود: "درست است (با این تفاوت که) رؤیای دروغ و خلاف واقع را انسان در آغاز شب که هنگام تسلط (شیاطین) رانده شده و نابکار است میبیند. این گونه رؤیاها تخیلات آدمی است که دروغ و غیر واقعی و بیفایده میباشد. اما رؤیای صادق را بعد از گذشت دو سوم شب که فرشتگان فرود میآیند و آن پیش از سحر است میبیند. این گونه رؤیاها راستند و به خواست خدا تحقق مییابند مگر آن که بیننده خواب جنب یا ناپاک خوابیده باشد و خدا را چنان که شایسته است، یاد نکرده باشد. در این صورت رؤیا، مختلف و با درنگ و تأخیر تحقق مییابد."(۲)
بنابراین تشخیص این که چه خوابى صادقه است کار دشوارى است. علم تعبیرخواب، علمی افاضی والهامی است. خداوند به هر کسی به تناسب صفای باطنش، تمام یا قسمتی ازآن را افاضه وعنایت می کند.
پینوشتها:
۱. تفسیر المیزان، عربى، ج ۱۰، ص ۱۰۰؛ میزان الحکمه، ج ۴، ص ۱۶، انتشارات مکتبه الاعلام الاسلامی.
۲-روضه کافی ،کلینی ،ج ۸،ص۹۱،ح ۶۲ ؛مرأه العقول،ج ۲۵ ص۲۵۰
ص۲۵۰
✅پرسش:
فرق بین حسد و غبطه را بیان فرمایید ؟
🌺پاسخ:
هرگاه کسی اطلاع پیدا کرد که خدای تعالی به دیگری نعمتی تازه مرحمت فرموده ، حال او یکی از دو قسم زیر خواهد بود :
🔺قسم اول :
از رسیدن نعمت به آن شخص ناراحت است و آرزو دارد آن نعمت از او گرفته شود که این حال را ((حسد)) می گویند ، پس حسد ، دشمن داشتن رسیدن نعمت است به دیگری و دوست داشتن زوال نعمت از اوست .
🔹قسم دوم :
آن است که کراهت ندارد از رسیدن نعمت به دیگری و دوست ندارد زوال نعمت او را ، بلکه دوست دارد که مثل آن نعمت را خودش دارا شود بدون اینکه از دیگری گرفته شود و این حال را ((غبطه و منافسه )) می نامند .
🍀از امام صادق ( علیه السّلام )مروی است : ((انّ المؤ من یغبط ولا یحسد والمنافق یحسد ولا یغبط)) . (158)
((مؤ من غبطه می خورد ولی حسد نمی ورزد و منافق حسد می ورزد و غبطه نمی خورد)) .
📚برگرفته از کتاب 82 پرسش از آیت الله دستغیب ، سوال79
✅پرسش:
فرق بین بخیل و لئیم ، کریم و سخی چیست؟
🌺پاسخ:
👈🏽 ((بخیل )) : آن است که دارایی خود را فقط به مصرف شخص خود رسانده و به دیگری نمی دهد .
👈🏽 ((لئیم )) : آن است که دارایی خود را نه خود می خورد ونه به دیگری می دهد و لئامت به درجه ای می رسد که صاحب آن نمی تواند ببیند که دیگری هم به دیگری چیزی می دهد .
🍀در بحارالا نوار مروی است که حضرت امیرالمؤ منین ( علیه السّلام ) به شخصی بنج وسق خرما دادند ، کسی آنجا حاضر بود ، عرض کرد این مقدار برایش زیاد است ، یک وسق خرما او را کافی است !
حضرت فرمودند خداوند امثال تو را در میان مردم زیاد نکند ، من چیزی می دهم و تو بخل می کنی ؟
👈((سخی )) : کسی است که از داراییش بهره می برد و به دیگران هم می خوراند.
👈 ((کریم )) ، خود نمیخورد و بدون توقع عوض ، می خوراند .
📚برگرفته از کتاب 82 پرسش از آیت الله دستغیب ، سوال77
✅پرسش:
هشام بن حَکَم کیست؟ آیا او واقعا با قلب و زبان و دست، ائمه را یاری کرده است؟
🌺پاسخ:
هشام بن حَکَم متکلم شیعی قرن دوم قمری و از اصحاب امام صادق(علیه السلام) و امام کاظم(علیه السلام) است. . بسیاری از دانشمندان شیعه و اهل سنت او را به لحاظ علمی ستودهاند.
🔹از امام صادق، امام کاظم، امام رضا و امام جواد علیهمالسلام روایاتی در ستایش هشام بن حکم وارد شده است.
🍀 بر اساس این روایات، وی پرچمدار حق ائمه، مؤید صدق، مدافع ولایت اهل بیت و اثباتکننده بطلان دشمنان آنان است. پیروی از او پیروی از ائمه و مخالفت با او مخالفت با آنان شمرده شده است[1]. او بنده خیرخواه خداوند و کسی است که به دلیل حسادت اصحاب، آزار دیده است[2]. هشام با قلب و زبان و دست یاور ائمه است[3]. امام صادق به او فرمود تا زمانی که ما را با زبانت یاری کنی، مؤید به روح القدس خواهی بود[4].
📚 منبع جهت مطالعه بیشتر:
احمد صفایی، هشام بن حکم متکلم معروف قرن دوم هجری و شاگرد مبرز مکتب جعفری، تهران ۱۳۸۳ش.
—---------------------------
1. کشی،اختیار معرفۀالرجال، ص ۲۷۸؛ ابن شهر آشوب،معالم العلما، ص ۱۲۸
2. همان، ص ۲۷۰
3. مامقانی،تنقیح المقال فی علم الرجال، ج۳، ص۲۹۴
4. شریف مرتضی،الشافی فی الامۀ، ج۱، ص۸۵.
💢 سوال:
☑️ حکم کسی که به پیامبر(ص) ناسزا بگوید، چیست؟
✍ پاسخ:
✅ در این مساله بین شیعه و سنی اجماع وجود دارد که ناسزا گو به پیامبر (ص) باید کشته شود و دلایل زیادی از سنت و روایت آن را تائید می کند.
البته قطعا موارد زیادی نیز یافت می شود که پیامبر (ص) و اهل بیت (علیهم السلام) توهین کنندگان به خود را بخشیده اند. اما باید دقت نمود که از عفو و بخشش نمی توان حکم را دریافت! شاید به مصالح زیادی نسبت به شخصی عفو صورت گرفته و یا به دلایلی حکم اجراء نشده است. اما اصل حکم از موارد دیگر به خوبی فهمیده می شود که ما در این جا به تعدادی از احادیث بیان کننده حکم، و تعدادی از موارد اجرای حکم اشاره می کنیم:
روایات بیان کننده حکم:
۱- امام رضا(ع) از پدران خویش (ع) از رسول الله(ص) روایت کرده است: هر کس پیامبر (ص) را دشنام دهد، کشته می شود.[۱]
۲- امام رضا(ع) فرموده اند: شخصی که سرور و آقا حضرت محمد(ص) یا یکی از اهل بیت پاکش را به بدی یا به آنچه شایسته و لایق آنان نیست یا با طعن و تمسخر آنان، یاد کند، قتلش واجب می شود.[۲]
۳- امام صادق(ع) فرمود: پدرم به من خبر داد که رسول الله فرمود: هر کس بشنود دیگری از من بدگویی می کند، بر او واجب است کسی که مرا دشنام داده است به قتل برساند.[۳]
مواردی از صدور حکم:
۱-محمدبن مسلم از امام محمدباقر(ع) نقل کرده است: مردی از قبیله هذیل رسول الله را سبّ می نمود. گزارش و خبر آن به پیامبر رسید. پیامبر فرمود: کیست این مرد را کیفر دهد؟ دو مرد از انصار بلند شدند و عرض کردند: ما ای پیامبر خدا! آن دو رفتند، به عربه محل اقامت مرد هذیلی رسیدند. جست و جو کردند، او را یافتند. او مشغول گوسفند چرانی بود. به وی سلام نکردند. او پرسید: شما کیستید و نامتان چیست؟ گفتند: آیا تو فلانی فرزند فلانی هستی؟ پاسخ داد: آری. از مرکب فرود آمدند، گردن او را زدند و برگشتند. محمد بن مسلم می گوید: پس از شنیدن این داستان، از امام باقر(ع) پرسیدم: آیا اگر امروز مردی پیامبر را سبّ نماید کشته می شود؟ امام فرمود: اگر بر جانت نترسی، پس او را بکش![۴]
۲- عبدالله بن خطل از قبیله تمیم بن غالب بود که محکوم به مرگ شد. چون اسلام آورده بود، پیامبر او را برای تبلیغ به مکه فرستاد. در راه مردی را که همراهش بود کشت و مرتد شد و با شعر خویش رسول الله را هجو کرد و ایشان را سزاوار فرمانبرداری نشناخت. به دستور پیامبر، سعدبن حریث محزومی و ابو برزه اسلمی او را در حالی که خود را به پرده های کعبه آویخته بود کشتند.[۵] (البته این شخص چند جرم مرتکب شده بود، که یکی از آن ها قتل بوده، اما جرم توهین به پیامبر ص نیز برای حکم به قتل او کافی بوده)
۳- عبدالله بن سعدبن ابی سراح عامری که برای رسول خدا می نوشت، مرتد شد و به مکه رفت. وی با گفتن سخنان باطل درباره پیامبر، آن حضرت را مسخره می کرد و می گفت: من هم چنان که محمد می گوید می گویم، محمد پیامبر نیست. او به من گفت: بنویس «عزیز حکیم» و من می نوشتم «لطیف خبیر»، او اگر پیامبر بود می دانست. پس از فتح مکه به برادر رضاعی اش عثمان پناه آورد. عثمان او را جای داد و نزد پیامبر آورد و برای او امان خواست و درباره او با پیامبر سخن می گفت. رسول خدا ساعتی سکوت کرد و خاموش بود و سپس امانش داد و چون بیرون رفت به یاران خود فرمود: چرا او را نکشتید؟ گفتند: منتظر بودیم اشاره فرمایی. فرمود: هیچ پیامبری را نشاید که با چشم اشاره کند، و پیامبران با اشاره نمی کشند.[۶]
برای مطالعه سایر دلایل می توانید به مقاله زیر مراجعه کنید:
دو فصلنامه الاهیات اجتماعی، سال اول، شماره ۲- عنوان: استنباط حکم ساب النبی(ع) از ابعاد سه گانه سنت اسلامی - نویسنده: دکتر محمدرضا جواهر.
[۱]. وسائل الشیعه، ج ۲۸، ص ۲۱۳.
[۲]. الفقه المنسوب الی الامام الرضا ع ص ۲۸۵.
[۳]. الکافی، ج ۷، ص ۲۶۷، ح ۳۲.
[۴]. الکافی، ج ۷، ص ۲۶۷، ح ۳۳.
[۵]. ابن هشام، ۱۴۱۲ ق، ج ۲، ص ۸۶۰.
[۶]. سیره ابن هشام، ج ۲، ص ۸۵۹.
✅پرسش:
چرا قرآن به همان نحو که نازل شده تدوین نگردیده است ؟
🌺پاسخ:
شبهه ای نیست که در آیات شریفه قرآن مجید ، رعایت ترتیب از حیث تقدم و تاءخر نشده است
🔹 آیاتی که در مدینه و اواخر بعثت نازل شده ، جزء سور مکیه ضبط شده و بالعکس آیات مکیه جزء سور مدنیه قرار داده شده است. و آیات منسوخه ، مؤخر از آیات ناسخه ضبط گردیده است.
👈 اما این تقدم و تاءخر آیات شریفه و سور مبارکه چون تحت نظر مقدس حضرت رسول اکرم ( صلّی اللّه علیه و آله ) جمع آوری گردیده است ؛ مضر به فصاحت و بلاغت و بیان احکام و سایر جهات و شؤ ون قرآن مجید نگردیده است .
📚برگرفته از کتاب 82 پرسش از آیت الله دستغیب
💢 سوال:
☑️ ارتباط انسان با جن تا چه مقدار ممکن است اتفاق بیفتد؟
✍ پاسخ:
✅ در ابتدا باید اشاره شود که ممکن است در این باره بین مردم و عوام الناس قصهها و افسانههای بسیاری مطرح باشد از جمله همین که در پرسش اشاره شده .
به چند نکته باید توجه شود :
جن تحت تسخیر آدمی در میآید و انسان میتواند از او کار بکشد حتى افراد سرکش آن ها را به زنجیر و بند بکشد. از این رو در قرآن آمده که جنیان تحت تسخیر حضرت سلیمان بوده و او از آن ها کار میکشید. (۱) برخی شیطانهای جنی برای جناب سلیمان غواصی و کارهای سنگین انجام میدادند که در توان آدمی نبوده است. (۲)
از این گونه آموزههای قرآن به دست میآید که جن تحت تسخیر آدمی در می آید. به اذن الهی، جنیان مؤمن برای پیامبران و امامان مسخر میشدند و برای آن ها خدمت میکردند. نیز ممکن است برخی صالحان صاحب ولایت و معنویت نیز جنیان را تحت تسخیر در آورند. (۳)
غیر از این نوع ارتباط رویکرد منفی رابطه جن با انسان است که برای وسوسه و فریب آدمی عمل میکند. از این رو در سوره «الناس» آمده برخی از جنیان و انسانها مردم را وسوسه میکنند. بنا بر این دو نوع ارتباط بین جنیان و آدمیان وجود دارد. ولی ارتباط با جنیان و یارى گرفتن از آنها در امور منفی و مانند آن درست نیست؛ اما به جهت روابط ناسالمی که بعضی انسان ها با جنیان برقرار می کنند و آن ها را برای کارهای نادرست به خدمت می گیرند، از نظر فقهی بین فقها اختلاف است که آیا جایز است جنیان را تسخیر کرد و آنها را به خدمت گرفت؟
در مجموع مى توان گفت: اگر این کار نسبت به جنیان مومن باشد و مایه آزارشان گردد، جایز نیست، ولى اگر مایه آزارشان نشود، روا مىباشد.
البته به کارگرفتن آنها براى کارهاى نامشروع حرام است. آیا اصل ارتباط برقرار کردن با این موجودات از نظر شرعی جایز است ؟ ثانیا کیفیت برقراری این عمل چگونه بوده و به علاوه احضار و ارتباط به چه منظوری صورت می پذیرد؛ در باب احضار و تسخیر جن از منظر فقهی دو نظریه وجود دارد:
بعضی مثل امام خمینی می فرماید: تسخیر اجنه حرام است. (۴)
بعضی مانند آیت الله بهجت می فرماید: اگر موجب ضرر بر مسلمانی نباشد،اشکال ندارد. (۵)
پی نوشت:
۱. نمل (۲۷) آیه ۱۷ و انبیا (۲۱) آیه ۸۲.
۲. ص (۳۸) آیه ۳۷.
۳. محمد تقی مصباح معارف قرآن، نشر مؤسسه آموزشی و پژوهشی امام خمینی، ۱۳۸۰ش، ص ۳۱۲.
۴. امام خمینی ،تحریرالوسیله، نشر موسسه آثار امام خمینی ،ج ۱،ص ۴۷۳ .
۵. آیت الله بهجت، استفتا آت، ج۴ ،سوال ۶۴۲۴ و ۶۴۲۵.
💢 سوال:
☑️ شرایط شیر خوردنى که باعث محرمیت مىشود، چیست؟
✍ پاسخ:
✅ شیر خوردنى که باعث محرمیت مىشود، هشت شرط دارد و اگر یکى از این شرایط را نداشته باشد موجب محرمیت نمىشود:
۱- بچه از زنى شیر بخورد که زایمان کرده و شیر در پستانش به خاطر زایمان جمع شده و خود او زنده است. پس اگر از پستان زن مرده شیر بخورد فایده ندارد.
۲- شیر آن زن از حرام نباشد؛ پس اگر شیر مادر بچهاى را که از زنا به دنیا آمده به بچه دیگر بدهند به واسطه این شیر آن بچه به کسى محرم نمىشود.
۳- بچه شیر را از پستان بمکد، پس اگر شیر را در گلوى او بریزند یا مثل امروز در پستانک بریزند و به او بدهند، باعث محرمیت نمىشود.
۴- شیر خالص باشد و با چیز دیگر مخلوط نباشد؛ مگر آن چیزى که با شیر مخلوط شد (مثل خون) به قدرى کم باشد که به حساب نیاید.
۵- شیر از یک شوهر باشد؛ پس اگر زنِ شیردهى را طلاق بدهند، بعد شوهر دیگرى بکند و از او آبستن شود و تا موقع زاییدن شیرى که از شوهر اول داشته باقى باشد و مثلاً هشت بار از آن شیر به بچه بدهد و هفت مرتبه از شیر شوهر دوم به بچه بدهد آن بچه به کسى محرم نمىشود.
۶- بچه به واسطه مرض شیر را قى نکند و اگر قى کند، بنا بر احتیاط واجب کسانى که به واسطه آن بچه محرم مىشوند، باید با او ازدواج نکنند و نگاه محرمانه هم به او ننمایند.
۷- پانزده مرتبه یا یک شبانه روز شیر بخورد یا مقدارى شیر بخورد که بگویند از آن شیر استخوانش محکم شده و گوشت روییده است؛ بلکه بعضى ده مرتبه شیر خوردن را هم باعث احتیاط مىدانند؛ یعنى، با کسى که ده مرتبه شیر خورده احتیاط مستحبى است که ازدواج نکنند و نگاه محرمانه به او ننمایند.
۸- دو سال بچه تمام نشده باشد و اگر بعد از دوسالگى بچه باشد، باعث محرمیت نمىشود.[۱]
تذکر: بچه ای که شیر خورده محرم می شود ولی برادر وخواهر های او محرم نیستند ومی توانند با اولاد آن زن شیر ده ازدواج کنند.[۲]
بنابر این اگر یقین به تحقق این ۸ شرط دارند باید ازهم جدا شوند وهریک می تواند با شخص دیگری ازدواج مجدد کنداما اگر ازهم جدا نشوند وعقد با شخص دیگری تحقق نیابد نمی تواند، رابطه داشته باشد وحرام است.؛ اما اگر در یکی از این موارد هم شک کنند ، هنوز به هم حرام نشده اند.
۱. توضیح المسایل مراجع، م ۲۴۷۴ و ۲۴۷۵ .ومسائل مورد ابتلاء، آیت الله خامنه ای، سوال۱.
[۲]. امام خمینى، تحریرالوسیله، ج ۲، ص ۲۵۸ مسئله ۱۲ از رضاع.
💢 سوال:
☑️ آیا دروغ به شوخی حرام است؟
✍ پاسخ
✅ دروغ گفتن به شوخی عذاب ندارد، ولی شایسته است این کار انجام نشود. در روایات از دروغ گفتن به شوخی هم مذمت و نهی شده است."
حضرت علی(ع) میفرمایند: «لا یجد عبد طعم الایمان حتی یترک الکذب هزله و جده:[۱] هیچ بنده ای طعم ایمان را نمی چشد، مگر این که دروغ را چه شوخی و چه جدی ترک کند.»
امام زین العابدین (ع) به فرزندش فرمود: «اتقوا الکذب الصغیر منه و الکبیر فی کل جد و هزل:[۲] از کوچک وبزرگ و جدی و شوخی دروغ بپرهیز.»
دروغ گفتن به شوخی، کم کم انسان را بر دروغ جدی جرأت می دهد. امام خمینی (ره) در چهل حدیث میفرماید: از اموری که انسان باید ملتفت آن باشد، این است که دروغ به عنوان شوخی و مزاح هم در اخبار از آن تکذیب [و نهی] شده است و تشدید در امر [به ترک] آن گردیده و علما فتوای به حرمت آن نیز می دهند.[۳]
[۱]. اصول کافی، ج۴، باب الکذب، ح۱۱.
[۲]. اصول کافی، ج۴، باب الکذب، ح۲.
[۳]. چهل حدیث، ص ۴۷۲.
💢 سوال:
جعفر طیار کیست؟
🌺پاسخ:
جعفر بن ابی طالب بن عبدالمطلب مشهور به جعفر طیار و ذوالجناحین، سومین فرزند ابوطالب، پسرعموی پیامبراکرم(صلی الله علیه و اله)، برادر بزرگتر امام علی(علیه السلام) و صحابی رسول خدا(صلی الله علیه و اله و سلم ) است.
🔷وی دارای مقام و منزلت بسیاری نزد پیامبر اکرم(صلی الله علیه و اله و سلم) بود و رسول خدا او را به عنوان سرپرست کاروان مسلمانان در مهاجرت به حبشه برگزید.
🌹 پیامبراکرم (صلی الله علیه و اله و سلم) پس از بازگشت جعفر از حبشه ، به او نمازی آموخت که به نماز جعفر طیار مشهور است.
🔹 جعفر در جنگ موته به شهادت رسید. مزار او در اردن است.